کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترشیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترشیز
لغتنامه دهخدا
ترشیز. [ ت ُ ] (اِخ ) طریثیث . (سمعانی ). شهرکی است از حدود کوهستان و نشابور با کشت و برز بسیار. (حدود العالم ). معرب آن طریثیث یا ترشیش . قصبه ٔکوچکی است که در خراسان و نزدیک نیشابور واقع است وموطن بعضی از شعرا می باشد. (از قاموس الاعلام ترکی ). طری...
-
واژههای همآوا
-
طرشیز
لغتنامه دهخدا
طرشیز. [ طُ ] (اِخ )لغتی است در طریثیث . و در این زمان این شهر در دست تصرف ملاحده ٔ اسماعیلیه است و آن را ترشاش مینامند، به نیشابور نزدیک میباشد و بنابراین شهر مزبور دارای سه نام است ، شهری بزرگ و دارای دیه های بسیاری است . (مراصدالاطلاع ). رجوع به ط...
-
جستوجو در متن
-
بجورد
لغتنامه دهخدا
بجورد. [ ] (اِخ ) کوهی در شمال غربی ترشیز (کاشمر).
-
کشمیر
لغتنامه دهخدا
کشمیر. [ ک َ ] (اِخ ) صورت دیگر کشمر، کاشمر ترشیز است . رجوع به کاشمر و کشمر شود.
-
ترشیش
لغتنامه دهخدا
ترشیش . [ ت ُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: ناحیه ای از اعمال نیشابور است که اکنون در دست ملاحده قرار دارد، و آنرادر ماده ٔ طرثیث یاد کرده ام . (معجم البلدان ). ترشیز.(قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به طریثیث و ترشیز شود.
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُتانی . فقیهی زاهد. از قریه ٔ بُتان از مضافات طُریثیث (ترشیز، ترشیش ).
-
بتان
لغتنامه دهخدا
بتان . [ ب ُ ] (اِخ ) از قرای نیشابور از اعمال ترشیز است . (از معجم البلدان ) (مرآت البلدان ). دهی است از مضافات طریثیث . (ناظم الاطباء).
-
بتانی
لغتنامه دهخدا
بتانی . [ ب ُ ] (اِخ ) ابوالفضل بتانی ، فقیه و زاهد از اهل بتان طریثیت (ترشیز). (از معجم البلدان ).
-
بتانی
لغتنامه دهخدا
بتانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بتان از قراء نیشابور و از مضافات ترشیز است . (از معجم البلدان ).
-
چاه سیاه
لغتنامه دهخدا
چاه سیاه . (اِخ ) «منزلگاهی فیمابین نیشابور و ترشیز [ کاشمر ]». (از مرآت البلدان ج 4 ص 133).
-
دانه
لغتنامه دهخدا
دانه . [ ن َ ] (اِخ ) نام دیهی در هفده فرسنگی نیشابور، میان نشابوربه ترشیز. (نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص 178).
-
علی غوری
لغتنامه دهخدا
علی غوری . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ )سدیدی (امیر...) حاکم قلعه ٔ ترشیز (کاشمر) از جانب ملک غیاث الدین پیرعلی . رجوع به علی سدیدی غوری شود.
-
آهی
لغتنامه دهخدا
آهی . (اِخ ) تخلص شاعری از مردم ترشیز. || آهی جغتائی . تخلص شاعری مدّاح غریب میرزا پسر سلطان حسین بایقرا. و تخلص او در ابتدا نرگسی بوده ، و در 927 هَ .ق . وفات کرده است .