کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترسیدن از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
abhors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاشق، تنفر داشتن از، بیم داشتن از، ترس داشتن از، ترساندن، ترسیدن، منزجر شدن از
-
امقت
دیکشنری عربی به فارسی
تنفر داشتن از , بيم داشتن از , ترس داشتن از , ترساندن , ترسيدن , نفرت کردن , بيزار بودن از
-
abhorred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشمگین، تنفر داشتن از، بیم داشتن از، ترس داشتن از، ترساندن، ترسیدن، منزجر شدن از
-
مو ریختن
لغتنامه دهخدا
مو ریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ترسیدن . بسیار ترسیدن از... سخت رعب داشتن از...:بچه ها از این معلم مو می ریختند. (یادداشت مؤلف ).
-
throating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسیدن، از گلو ادا کردن
-
مهابة
لغتنامه دهخدا
مهابة. [ م َ ب َ ] (ع مص ) ترسیدن کسی . (از منتهی الارب ). ترسیدن . هیب .هیبت . (از ناظم الاطباء). رجوع به هیب و هیبت شود.
-
رُخ اسپاردَن
لهجه و گویش بختیاری
rox espârdan پریدن رنگ از صورت، ناگهانى ترسیدن،وحشت کردن.
-
سِنِه خوردن
لهجه و گویش بختیاری
sene xordan ترسیدن اسب، رم کردن اسب از ترس.
-
کوش
لغتنامه دهخدا
کوش . [ ک َ ] (ع مص ) ترسیدن . (از منتهی الارب ). ترسیدن و فزع کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گاییدن . (از منتهی الارب ). کاش جاریته ؛ گایید کنیزک خود را. (ناظم الاطباء).
-
quails
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
quailing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
فزع
دیکشنری عربی به فارسی
ترسانيدن , بي جرات کردن , ترس , جبن , وحشت زدگي , بي ميلي , بيم , وحشت , ترسيدن (از)
-
quailed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرستاده شده، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
-
نکول
لغتنامه دهخدا
نکول . [ ن ُ ] (ع مص ) بازایستادن از سوگند. (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نکوص . (متن اللغة). امتناع کردن از سوگند. (ناظم الاطباء). || خودداری کردن از پاسخ دادن . (فرهنگ فارسی معین ). || بازایستاد...
-
حذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hazar ۱. پرهیز کردن.۲. [قدیمی] ترسیدن و دوری کردن از چیزی.۳. [قدیمی] بیم و پرهیز.