کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترسویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترسویی
دیکشنری فارسی به عربی
خجل
-
جستوجو در متن
-
poltroonery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکش، ترسویی، جبن، بزدلی
-
timidity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسو بودن، کمرویی، حجب، بزدلی، ترسویی، جبن
-
timidities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شایستگی، کمرویی، حجب، بزدلی، ترسویی، جبن
-
بزدلی
واژگان مترادف و متضاد
ترس، ترسویی، جبن، جبونی، مخافت، هراس ≠ شجاعت، شهامت، نترسی
-
خجل
دیکشنری عربی به فارسی
سرخ شدن , شرمنده شدن , سرخي صورت در اثر خجلت , حجب , کمرويي , ترسويي , بزدلي , جبن
-
بیدلی، بیدلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دلباختگی، دلدادگی، شیدایی، شیفتگی، عاشقی ۲. آزردگی، دلآزردگی ≠ زندهدلی ۳. افسردگی، دلتنگی ۴. ترسویی، کمدلی ≠ پردلی
-
رعدید
لغتنامه دهخدا
رعدید. [ رِ ] (ع ص ) جنبان و ترسان . (ناظم الاطباء). ترسویی که بسیار لرزان باشد. (از اقرب الموارد).بددل . ترسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ترسنده . ترسو. (یادداشت مؤلف ). || زن لرزان گوشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
روبهی
لغتنامه دهخدا
روبهی . [ ب َ ] (حامص ) حیله گری . مکاری . نیرنگ بازی : بیمار روزگار هم از اهل روزگارروی بهی ندید که جز روبهی ندید. خاقانی . || ترسویی . جبن . جبان بودن : جور مکن که حاکمان جور کنند بر رهی شیر که پای بند شد تن بدهد به روبهی . نظامی .ترسم این پیر گرگ ...
-
شیرطاقی
لغتنامه دهخدا
شیرطاقی . (حامص مرکب ) طاق بودن چون شیر در شجاعت . (یادداشت مؤلف ). غرور و تکبر و عجب . (ناظم الاطباء) : به شیرطاقی خود غره ای نمی ترسی ز روزگار که دارد نهاد و طبع پلنگ . نجیب الدین جرفادقانی (از آنندراج ).|| ترسویی و بیدلی . (ناظم الاطباء). || کنای...