کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترساننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترساننده
/tarsānande/
معنی
کسی یا چیزی که دیگری را بترساند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
مخوف، موحش، مهیب، مهیل، هایل، هولناک
دیکشنری
fearful
-
جستوجوی دقیق
-
ترساننده
واژگان مترادف و متضاد
مخوف، موحش، مهیب، مهیل، هایل، هولناک
-
ترساننده
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ دِ) (ص فا.) آن که دیگری را بترساند.
-
ترساننده
لغتنامه دهخدا
ترساننده .[ ت َ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) بیم کننده . ذامر. متهدد. موحش . ترس آور. رعب انگیز. || نذیر : برانگیخت او را در حالی که بود چراغ نوردهنده و بشارت دهنده و ترساننده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308).
-
ترساننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) tarsānande کسی یا چیزی که دیگری را بترساند.
-
ترساننده
دیکشنری فارسی به عربی
مخيف
-
جستوجو در متن
-
هائب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹هایب› [قدیمی] hā'eb ترساننده.
-
محذر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mohazzer ترساننده؛ آگاهکننده.
-
هایب
فرهنگ فارسی معین
[ ع . هائب ] (اِفا.) ترساننده .
-
eery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اری، ترساننده، وهم اور، گرفته
-
منذر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] monzer ترساننده؛ بیمدهنده.
-
نذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ بشیر] [قدیمی] nazir ترساننده؛ بیمدهنده.
-
هایل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹هائل› [قدیمی] hāy(')el ترساننده؛ ترسآور؛ هولناک.
-
نَذِيرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بيم دهنده - ترساننده - پيامبر
-
ریاب
لغتنامه دهخدا
ریاب . [ رَی ْ یا ] (ع ص ) امر ریاب ؛ کار ترساننده و درشک افگننده .(ناظم الاطباء). کار ترساننده . (از اقرب الموارد).