کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترسازاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترسازاده
لغتنامه دهخدا
ترسازاده . [ ت َ دَ / دِ ](ص مرکب ، اِ مرکب ) ترسابچه . (آنندراج ) : حریف آن مسیحامشربم کز ساغر عشرت به ترسازاده ای نوشد شراب پرتگالی را. فیضی (از آنندراج ).و رجوع به ترسابچه شود.
-
جستوجو در متن
-
پرتگالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پرتگال) porte(o,a)gāli نوعی شراب پرتغالی: ◻︎ حریف آن مسیحا مشربم کز ساغر عشرت / به ترسا زادهای نوشد شراب پرتگالی را (فیضی: لغتنامه: ترسازاده).
-
نصیر
لغتنامه دهخدا
نصیر. [ ن َ ] (اِخ ) اسداﷲ (میرزا...) کشمیری ، از پارسی گویان آن دیار است . او راست :فرنگی جلوه ، آذرسوز، ترسازاده ، بی رحمی که گردد تشنه ٔخون مسیحا چشم بیمارش .(از صبح گلشن ص 523).
-
غیرتی شیرازی
لغتنامه دهخدا
غیرتی شیرازی . [ غ َ رَ ی ِ شی ] (اِخ ) صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: غیرتی از بزرگان شیراز بود (در حدود قرن دهم هجری ) و در اقسام شعر دست داشت . این ابیات از اوست :رشکم آید که بعشق از غم مهجوری گل هیچکس منع جگرخواری بلبل نکند.شبها که روی دل به خ...
-
ترسابچه
لغتنامه دهخدا
ترسابچه . [ ت َ ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) طفل نصرانی . (ناظم الاطباء). پسر نصرانی که آتش پرست اند(؟) و دین عیسی . (آنندراج ). بچه ٔ ترسا : نغز گفت آن بت ترسابچه ٔ باده پرست شادی روی کسی خور که صفایی دارد. حافظ.و رجوع به ترسازاده شود. || (اصطلاح صوفی...