کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترساجامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترساجامه
لغتنامه دهخدا
ترساجامه . [ ت َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) جامه ٔ ترسا. چادر ترسا. جامه ٔ زرد و کبود : نوک پیکانها چو در هم خانه ٔ عیسی رسیدچرخ ترساجامه را دجال اعور ساختند. خاقانی .و رجوع به جامه ٔ ترسا و چادر ترسا ذیل ترکیبات «ترسا» شود.
-
واژههای مشابه
-
چرخ ترساجامه
لغتنامه دهخدا
چرخ ترساجامه . [ چ َ خ ِ ت َ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک اول باشد که فلک قمر است . (برهان ). کنایه از فلک اول باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). فلک قمر. (ناظم الاطباء). چرخ کبود و چرخ گندناگون . (آنندراج ). چرخ کبودجامه . چرخ دولابی ...
-
جستوجو در متن
-
چرخ آبنوسی
لغتنامه دهخدا
چرخ آبنوسی .[ چ َ خ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چرخ . فلک اول . چرخ ترساجامه . چرخ آبنوس . چرخ کبود. چرخ کبودجامه . رجوع به چرخ آبنوس و چرخ ترساجامه و چرخ کبودجامه شود.
-
چرخ کبودجامه
لغتنامه دهخدا
چرخ کبودجامه . [ چ َ خ ِ ک َ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . کنایه از سپهر نیلگون . چرخ صوفی جامه . چرخ ترساجامه . چرخ کبود. رجوع به چرخ کبود وچرخ ترساجامه و چرخ صوفی جامه و چرخ گندناگون شود.
-
چرخ گندناگون
لغتنامه دهخدا
چرخ گندناگون . [ چ َ خ ِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک اول باشد که فلک قمر است . (برهان ). کنایه از فلک اول باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). مرادف چرخ ترساجامه و چرخ کبود. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). فلک قمر. (ناظم الاطباء).
-
چرخ کبود
لغتنامه دهخدا
چرخ کبود. [ چ َ خ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه ازفلک اول باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). مرادف چرخ ترساجامه و چرخ گندناگون . (از انجمن آرا) (آنندراج ). آسمان لاجوردی . (ناظم الاطباء). چرخ کبودجامه . چرخ آبنوسی . کنایه از آسمان و فلک . سپهر نیل...
-
دجال
لغتنامه دهخدا
دجال . [ دَج ْ جا / دَ جا ] (اِخ ) مردی کذاب که در آخرالزمان ظهور کند و مردم را بفریبد کنیت او ابویوسف است . رأس الکفر. (منتهی الارب ). مطموس العین . (منتهی الارب ). مسیح کذاب که در آخر زمان آید. نام مردی از یهود که در آخر امت اسلام بیرون آید و دعوی...
-
چرخ
لغتنامه دهخدا
چرخ . [ چ َ ] (اِ) فلک سیارگان بود. (فرهنگ اسدی ). آسمان و فلک . (برهان ). فلک . (جهانگیری ). کره . سپهر و آسمان و کره ٔ فلکی . (ناظم الاطباء). آسمان به اعتقاد قدیم که کره ای است گردنده . (فرهنگ نظام ). گردون . فلک الافلاک : چرخ چنین است و بر این ره ...