کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترسائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترسائی
لغتنامه دهخدا
ترسائی . [ ت َ ] (حامص ) مسیحیت . عیسویت . نصرانیت : و اندر روم ملکی بود نام او الیانوس و از اهل قسطنطنین بود بر دین ترسائی و دین خویش را دست بازداشت . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و آن ملوک روم بر دین عیسی بودند و ترسائی همی کردند و شریعت انجیل بپای همی د...
-
جستوجو در متن
-
ترسایی
لغتنامه دهخدا
ترسایی . [ ت َ ] (حامص ) رجوع به ترسائی شود.
-
نصرانیة
لغتنامه دهخدا
نصرانیة. [ ن َ نی ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث نصرانی است . (منتهی الارب ). رجوع به نصرانی شود. || (ع مص جعلی ، اِمص )دین نصاری . (آنندراج ). عیسویت . مسیحیت . دین عیسی . دین نصرانی . دین ترسائی . || ترسائی . (مهذب الاسماء). مسیحی بودن . ترسامذهب بودن . نص...
-
ابن موصلایا
لغتنامه دهخدا
ابن موصلایا. [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) امین الدوله ابوسعد علأبن حسین از مشاهیر کتاب و در ادب و شعر بارع . او را دیوان و کتاب منشآتی است . ابن موصلایا در خدمت انشاء خلفاء بنی عباس بود ودر اول دین ترسائی داشت و سپس مسلمانی گزید و به آخر عمر مبتلا بعما گشت و...
-
ابوقیس
لغتنامه دهخدا
ابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) صرمةبن قیس یا صرمةبن ابی اَنَس . مردی از بنی نجار از قبیله ٔخزرج . او نخست پرستش بتها می کرد، سپس دین ترسائی گرفت و رهبانیت گزید و در شیخوخیت آنگاه که پیامبر صلوات اﷲ علیه مسلمانی پدید کرد ابوقیس اسلام آورد. او رااشعار حکم ...
-
پانتن
لغتنامه دهخدا
پانتن . [ ت ِ] (اِخ ) (قدیس ...) یکی از پیشوایان دین مسیح . مولد در حدود سال 240 م . و وفات در حوالی سنه ٔ 306 به اسکندریه . وی نخست طریقه ٔ حکمای رواقی داشت . و سپس قبول دین ترسائی کرد. و دمتریوس پادشاه اسکندریه او را به ریاست مدرسه ای که برای تعلیم...
-
ذرعة
لغتنامه دهخدا
ذرعة. [ ذَ ع َ ] (اِخ ) ابن کعب (442 - 510 م .).ملقب به ذونواس الحمیری از ملوک یمن در جاهلیت . گویند او همان صاحب الأخدود قرآن کریم است ، وی دین یهودداشت و بدو برداشتند که مردم نجران به دین ترسائی گرائیده اند او بجانب ایشان شد و اخادید را حفر کرد و ...
-
صنعان
لغتنامه دهخدا
صنعان . [ ص َ ] (اِخ ) (شیخ ...) نام بزرگی که هفتصد مرید داشت و شیخ فریدالدین عطار هم از مریدان اوست . گویند که از بد دعای حضرت غوث الاعظم بر دختر ترسا عاشق شده از اسلام درگذشت ، مگر به آخر هدایت غیبی دست او گرفت .(غیاث اللغات ). شیخ صنعان که در ادبی...
-
ابن مطران
لغتنامه دهخدا
ابن مطران . [ اِ ن ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) موفق الدین ابونصر اسعدبن ابی الفاتح الیاس بن جرجیس . پدر او طبیبی نصرانی بود که برای کسب مقدمات طب به یونان شد وپس از آن به بغداد تکمیل صناعت خود کرد و در دمشق اقامت جست و تا پایان عمر شغل طبابت ورزید. ابن مطرا...
-
ابوعمرو
لغتنامه دهخدا
ابوعمرو. [ اَ ع َم ْرْ ] (اِخ ) اوزاعی . عبدالرحمن بن عمرو. از اوزاع که نام قبیله ای است . مذکّر و واعظ و زاهد معروف . مولد او اوزاع ، قریه ای بدمشق در سال 88 هَ . ق . و مقام وی به بیروت بود و هم بدانجا درگذشت . از سخنان اوست که گفت : الناس عندنا اهل...
-
ذونواس
لغتنامه دهخدا
ذونواس . [ ن ُ ] (اِخ ) لقب کعب یا زرعة. یکی از ملوک و اذواء یمن . او ذوشناتر را بکشت و بجای وی نشست و از آنرو او را ذونواس گویند که دو گیسو بر دوش دروا و جنبان داشت . صاحب مجمل التواریخ و القصص گوید: ملک ذوشناتر سبع و عشرون سنة... مردی ستمگر و بد فع...
-
حرانیان
لغتنامه دهخدا
حرانیان . [ ح َرْ را ] (اِخ ) ج ِ حرانی منسوب به حران . شهرت مردم حران است . ابن الندیم گوید مأمون در آخر روزگار خویش قصد غزو روم کرد و چون به دیار مضر رسید مردمان او را پذیره شده دعا می گفتند. در میانه جماعتی از حرانیان بودند با قباهای بلند و موی د...
-
ناقوس
لغتنامه دهخدا
ناقوس . (ع اِ) چوب ترسایان که به وقت نماز خویش زنند و آن دو چوب است یکی ناقوس که دراز باشد و دیگری وبیل که کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تخته ٔ آهنی یا چوبی که نصاری وقت نماز خود آن را نوازند. (فرهنگ نظام ). قطعه ٔ درازی از آهن یا چوب که به ...
-
ابوتمام
لغتنامه دهخدا
ابوتمام . [ اَ ت َم ْ ما ] (اِخ ) حبیب بن اوس بن حارث بن قیس ابوالقاسم حسن بن بشربن یحیی آمدی . در کتاب الموازنة بین الطائیین آید که بیشتر مردم برآنند که پدر ابوتمام ترسائی از اهل جاسم بود و جاسم قریه ای است از قراء جیدور ازاعمال دمشق . نام او تدوس ع...