کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تردستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تردستی
/tardasti/
معنی
۱. چابکی.
۲. مهارت؛ زبردستی.
۳. حقهبازی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
استادی، چابکی، چالاکی، شعبده، فرزی، فند، مهارت
دیکشنری
art, artifice, dexterity, facility, hocus-pocus, legerdemain, magic, prestidigitation, sleight of hand, trick, wizardry
-
جستوجوی دقیق
-
تردستی
واژگان مترادف و متضاد
استادی، چابکی، چالاکی، شعبده، فرزی، فند، مهارت
-
تردستی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (حامص .) 1 - چالاکی . 2 - مهارت . 3 - شعبده بازی ، حقه بازی .
-
تردستی
لغتنامه دهخدا
تردستی . [ ت َ دَ ] (حامص مرکب ) جلدی و چابکی . (برهان ). جلدی و چالاکی و چابکی . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). ماهری . (ناظم الاطباء) : بی باده از این سمند سرمستی بین وز کوه به جنب رفعتش پستی بین از بحر کند به خشک لعلی معبردر فن سبک رویش تردستی بین . ...
-
تردستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] tardasti ۱. چابکی.۲. مهارت؛ زبردستی.۳. حقهبازی.
-
تردستی
دیکشنری فارسی به عربی
اقذف , براعة , مهارة
-
جستوجو در متن
-
prestidigitation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
prestidigitation، تردستی
-
swiftness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سریع، تردستی
-
sleight of hand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تردستی، تردست
-
کف رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kafro[w] کسی که چیزی کف برود؛ آن که با تردستی چیزی را از جایی برباید.
-
jugglery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاسوسی، شعبده بازی، تردستی
-
juggleries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جگوگلس ها، شعبده بازی، تردستی
-
میل باز
لهجه و گویش تهرانی
تردستی که چند میل را همزمان بالا می اندازد
-
چوب باز ،میل باز
لهجه و گویش تهرانی
تردستی که چند میل را همزمان بالا می اندازد
-
شیشه باز
لهجه و گویش تهرانی
تردستی که چند جام را همزمان بالا می اندازد