کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تردست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تردست
/tardast/
معنی
۱. زرنگ؛ ماهر.
۲. چستوچابک.
۳. کسی که چیزی را بهآسانی و بهسرعت برباید.
۴. نیرنگباز.
۵. شعبدهباز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جلد، چابک، چست، فرز
۲. زرنگ، ماهر
۳. حقهباز، زرار، شعبدهباز
دیکشنری
adroit, agile, artful, deft, dexterous, hotshot, slick, wizard
-
جستوجوی دقیق
-
تردست
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلد، چابک، چست، فرز ۲. زرنگ، ماهر ۳. حقهباز، زرار، شعبدهباز
-
تردست
فرهنگ فارسی معین
(تَ. دَ) (ص مر.) 1 - چابک ، زرنگ . 2 - ماهر. 3 - شعبده باز.
-
تردست
لغتنامه دهخدا
تردست . [ ت َ دَ ] (ص مرکب ) مردم جلد وچست و چابک را گویند. (برهان ). چست و چابک . (فرهنگ رشیدی ). کنایه از چست و چالاک و چابک بود. (انجمن آرا). جَلد و چابک و چالاک و ماهر. (ناظم الاطباء). چست وچالاک . (غیاث اللغات ). در این ترکیب لفظ تر بمعنی چست و ...
-
تردست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] tardast ۱. زرنگ؛ ماهر.۲. چستوچابک.۳. کسی که چیزی را بهآسانی و بهسرعت برباید.۴. نیرنگباز.۵. شعبدهباز.
-
تردست
دیکشنری فارسی به عربی
داهية , مشعوذ
-
واژههای همآوا
-
طردسة
لغتنامه دهخدا
طردسة. [ طَ دَ س َ ] (ع مص ) استوار کردن . محکم ساختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): طردسه طردسةً؛ استوار و محکم ساخت وی را. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
sleight of hand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تردستی، تردست
-
lightfoot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lightfoot، تردست، بادپا، چابک
-
مشعوذ
دیکشنری عربی به فارسی
تردست , شعبده باز
-
زرار
واژگان مترادف و متضاد
تردست، چالاک، زبل، زیرک ≠ چلمن
-
prestidigitator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
prestidigitator، ادم تردست، طاس باز
-
شعبده باز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] šo'badebāz کسی که شعبدهبازی کند؛ تردست؛ حقهباز؛ نیرنگباز.
-
شعبدهباز
واژگان مترادف و متضاد
تردست، ترفندباز، چشمبند، حقهباز، حقهباز، مشعبد، معرکهگیر، نادرهفن