کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترخوانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترخوانه
/tarxāne/
معنی
= ترخینه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترخوانه
فرهنگ فارسی معین
(تَ خا نِ) (اِ.) نوعی خوراک ساخته شده از گندم و شیر که آن را پخته به شکل گلوله درمی آورند و خشک کرده برای زمستان نگه می دارند.
-
ترخوانه
لغتنامه دهخدا
ترخوانه . [ ت َ خوا/ خا ن َ / ن ِ ] (اِ) نوعی از طعام باشد که مردم فقیر و نامراد بجهت زمستان سازند و آن چنانست که گندم را بلغور کنند و با داروهای گرم در آب بجوشانند تا نیک پزد و قوام گیرد و قدری آب غوره در آن ریزند و اگر میسر نباشد شیر گوسفند. و آنرا...
-
ترخوانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tarxāne = ترخینه
-
جستوجو در متن
-
ترینه
فرهنگ فارسی معین
(تَ نِ) نک ترخوانه .
-
ترینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tarine ۱. هر خوراک آبدار که نان در آن تر و تریت شود، مانند آبگوشت و اشکنه.۲. = ترخوانه
-
ترخنه
لغتنامه دهخدا
ترخنه . [ ت َ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) ترخانه . (زمخشری ). ترخنه دوغ ؛ آب کشک . ترخینه . رجوع به ترخینه و ترخوانه شود.
-
ترخینه
لغتنامه دهخدا
ترخینه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ) طرخانه . (برهان ) (آنندراج ). ترخانه . ترخوانه . (از فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). ترینه . (انجمن آرا). نوعی از طعام ماحضری باشد که مردم فقیر نامراد بجهت زمستان بسازند، و آن چنان بود که گندم را بلغور نما...
-
ترینه
لغتنامه دهخدا
ترینه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نوعی از قاتق باشد که مردم نامراد و فقیر در آشهای آرد کنند و طریق ساختنش آن است که نان نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زیره و سیاه دانه ، نیم کوفته ، و سبزیهای ریزه کرده مانند شلغم و چغندر و گندنا و پودینه و ا...