کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترحيب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترحيب
معنی
تحسين , ادعا کردن , افرين گفتن , اعلا م کردن , جارکشيدن , ندا دادن , هلهله يا فرياد کردن کف زدن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترحيب
دیکشنری عربی به فارسی
تحسين , ادعا کردن , افرين گفتن , اعلا م کردن , جارکشيدن , ندا دادن , هلهله يا فرياد کردن کف زدن
-
واژههای مشابه
-
ترحیب
واژگان مترادف و متضاد
۱. ستودن، ستایش کردن، مرحبا گفتن ۲. تازهرویی کردن ۳. خوشامد گفتن
-
ترحیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) خوشامد گفتن .
-
ترحیب
لغتنامه دهخدا
ترحیب . [ ت َ ] (ع مص )مرحبا گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (آنندراج ).مرحبا گفتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از المنجد) : ... دید بنواخت و تقریب و ترحیب ارزانی داشت . (سندبادنامه ص 298). اگر این عزیمت بنفاذ رسانی ... ...
-
ترحیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarhib ۱. مرحبا گفتن؛ خوشامد گفتن.۲. جا را فراخ گردانیدن.
-
ترحیب کردن
لغتنامه دهخدا
ترحیب کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوش آمدگویی کردن . گرم پرسیدن . برخورد خوش کردن : چون مرا بدید حالی از اسب پیاده شد و ترحیبی کرد و اهتزازی تمام بمشاهده ٔ من اظهار نمود. (جهانگشای جوینی ). و بتخصیص سلطان عثمان را ترحیب بسیار کرد. (جهانگشای جوین...
-
ترحیب نمودن
لغتنامه دهخدا
ترحیب نمودن . [ ت َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) گرم پرسیدن . برخورد خوش نمودن : دمنه بدید که شیر در تقریب گاو... ترحیب می نماید. (کلیله ودمنه ). شتر به ترحیبی تمام نمود. (کلیله و دمنه ).
-
جستوجو در متن
-
جارکشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ترحيب
-
ندا دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ترحيب
-
هلهله یا فریاد کردن کف زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ترحيب
-
اعلا م کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر , ترحيب , صح , منادي
-
افرین گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ترحيب , صفق له
-
ادعا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادعاء , اکد , ترحيب , صرح ، اِدَّعاءٌ