کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترجمه نویس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترجمه نویس
لغتنامه دهخدا
ترجمه نویس . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ن ِ ] (نف مرکب ) مترجم و آنکه ترجمه ٔ چیزی را می نویسد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
ترجمة
لغتنامه دهخدا
ترجمة. [ ت َ ج َ م َ ] (ع مص )تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بیان کردن سخن کسی را بزبان دیگر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از المنجد): ترجم کلامه و عن کلامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)...
-
ترجمة
دیکشنری عربی به فارسی
ترجمه , برگردان
-
ترجمه کردن
فرهنگ واژههای سره
ترگو ییده کردن، ترگویه کردن، ترگوییدن
-
translation initiation site
آغازگاه ترجمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رمزۀ آغازش
-
compilation 1
ترجمه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند رمزگشایی دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید برنامهای به زبان همگذاری
-
translation 2
ترجمه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] [زیستشناسی] تولید یک زنجیرۀ پلیپپتیدی که توالی آمینواسیدهای آن از توالی رَمزههای یک مولکول رِنای پیک مشتق میشود [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] برگردان یک متن از یک زبان (زبان مبدأ) به زبان دیگر (زبان مقصد)
-
translational 2
ترجمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به ترجمه
-
ترجمۀ درشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← ترجمۀ درونشیشهای
-
compile
ترجمه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
-
ترجمه کردن
لغتنامه دهخدا
ترجمه کردن . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گفتاری یا نوشته ای را، از زبانی بزبانی دیگر برگرداندن . بیان کردن کلامی یا عبارتی را از زبانی بزبان دیگر : پس دوات خاصه آوردند و در زیر آن بخط خویش ، تازی و فارسی عهدنامچه ای که از بغداد آورد...
-
صاحب ترجمه
لغتنامه دهخدا
صاحب ترجمه . [ ح ِ ب ِ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنکه شرح حال او مورد بحث و تحقیق است .
-
ترجمة صوتية
دیکشنری عربی به فارسی
نويسه گرداني , نقل عين تلفظ کلمه يا عبارتي از زباني بزبان ديگر
-
ترجمه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ترجم