کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترجمه شفاهی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترجمه شفاهی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ترجم
-
واژههای مشابه
-
ترجمة
دیکشنری عربی به فارسی
ترجمه , برگردان
-
translation initiation site
آغازگاه ترجمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رمزۀ آغازش
-
compilation 1
ترجمه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند رمزگشایی دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید برنامهای به زبان همگذاری
-
translation 2
ترجمه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] [زیستشناسی] تولید یک زنجیرۀ پلیپپتیدی که توالی آمینواسیدهای آن از توالی رَمزههای یک مولکول رِنای پیک مشتق میشود [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] برگردان یک متن از یک زبان (زبان مبدأ) به زبان دیگر (زبان مقصد)
-
translational 2
ترجمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به ترجمه
-
ترجمۀ درشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← ترجمۀ درونشیشهای
-
ترجمه نویس
لغتنامه دهخدا
ترجمه نویس . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ن ِ ] (نف مرکب ) مترجم و آنکه ترجمه ٔ چیزی را می نویسد. (ناظم الاطباء).
-
صاحب ترجمه
لغتنامه دهخدا
صاحب ترجمه . [ ح ِ ب ِ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنکه شرح حال او مورد بحث و تحقیق است .
-
ترجمة صوتية
دیکشنری عربی به فارسی
نويسه گرداني , نقل عين تلفظ کلمه يا عبارتي از زباني بزبان ديگر
-
قابل ترجمه
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للترجمة
-
in vitro translation, in vitro protein synthesis, cell-free protein synthesis, cell-free translation
ترجمۀ درونشیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ترجمۀ رناپ تلخیصشده و جداشده از یاخته در لولۀ آزمایش متـ . ترجمۀ درشیشه
-
جستوجو در متن
-
interpreting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفسیر، تفسیر کردن، ترجمه کردن، درک کردن، ترجمه شفاهی کردن، معنی کردن