کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترتیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترتیل
/tartil/
معنی
۱. قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش تلاوت کردن.
۲. [قدیمی] سخن را آراسته و آشکار و بیتکلف کردن.
۳. [قدیمی] هموار و پیدا خواندن.
۴. [قدیمی] خوشآوازی و حسن کلام.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تلاوت، خوشآوازی، قرائت، نرمخوانی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ترتیل
واژگان مترادف و متضاد
تلاوت، خوشآوازی، قرائت، نرمخوانی
-
ترتیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - حُسن کلام . 2 - قرآن را با قرائت درست و آهنگ نیک تلاوت کردن .
-
ترتیل
لغتنامه دهخدا
ترتیل . [ ت َ ] (ع مص ) هویدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). هویدا کردن سخن . (زوزنی ) (دهار). پیدا کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). نیکو کردن تألیف کلام را و هویدا کردن آنرا بی تکلف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نیکوکردن تألیف کلام . (ا...
-
ترتیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tartil ۱. قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش تلاوت کردن.۲. [قدیمی] سخن را آراسته و آشکار و بیتکلف کردن.۳. [قدیمی] هموار و پیدا خواندن.۴. [قدیمی] خوشآوازی و حسن کلام.
-
واژههای مشابه
-
ترتيل
دیکشنری عربی به فارسی
سرود(خواندن) , نغمه سرايي (کردن) , چهچه , سرودشب عيد ميلا د مسيح
-
واژههای همآوا
-
ترطیل
لغتنامه دهخدا
ترطیل . [ ت َ ] (ع مص )چرب کردن موی را به روغن . (تاج المصادر بیهقی ). نرم گردانیدن مو به روغن و شکستن و فروهشتن و گذاشتن آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نرم کردن موی به روغن و گذاشتن و شانه زدن و فروهشتن آن . (از المنجد). نرم گردان...
-
جستوجو در متن
-
سرود(خواندن)
دیکشنری فارسی به عربی
ترتيل
-
نغمه سرایی (کردن)
دیکشنری فارسی به عربی
ترتيل
-
چهچه
دیکشنری فارسی به عربی
ترتيل
-
سرودشب عید میلا د مسیح
دیکشنری فارسی به عربی
ترتيل
-
تلاوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترتیل، خوشخوانی، قرائت، نرمخوانی ۲. خواندن، قرائت کردن
-
گشاده خواندن
لغتنامه دهخدا
گشاده خواندن . [ گ ُ دَ / دِ خوا/ خا دَ ] (مص مرکب ) فصیح و خوانا خواندن . ترتیل .