کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تربیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تربیع
/tarbi'/
معنی
۱. (ریاضی) چهار قسمت کردن.
۲. (ریاضی) چهارگوشه کردن.
۳. (ریاضی) چهارتایی.
۴. (نجوم) قرار گرفتن دو کوکب سیار به اندازۀ یکچهارم دورۀ فلک (سه برج) از یکدیگر.
۵. (نجوم) حالتی در ماه که یکچهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکرۀ آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شبهای هفتم و بیستویکم هر ماه قمری پیدا میشود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم میگویند.
۶. (ادبی) = مُربع
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
quarter 1
تربیع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] یکی از اَهِلّۀ ماه یا عطارد یا زهره که در آن نیمی از قرص ماه یا عطارد یا زهره روشن دیده شود
-
تربیع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - چهار بخش کردن . 2 - در علم نجوم ، روشن بودن یک چهارم سطح ماه در شب های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری .
-
تربیع
لغتنامه دهخدا
تربیع. [ ت َ ] (ع مص ) چهارسوی کردن . (زوزنی ). چیزی را چهارسو ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چهارگوشه کردن چیزی را. (غیاث اللغات )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). چهارگوشه ساختن چیزی را. (فرهنگ نظام ). مربع ساختن خانه یا حوض را. (المنجد). مربع ...
-
تربیع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarbi' ۱. (ریاضی) چهار قسمت کردن.۲. (ریاضی) چهارگوشه کردن.۳. (ریاضی) چهارتایی.۴. (نجوم) قرار گرفتن دو کوکب سیار به اندازۀ یکچهارم دورۀ فلک (سه برج) از یکدیگر.۵. (نجوم) حالتی در ماه که یکچهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکرۀ آن...
-
تربیع
دیکشنری فارسی به عربی
تربيع
-
واژههای مشابه
-
تربيع
دیکشنری عربی به فارسی
تربيع
-
واژههای همآوا
-
تربیا
لغتنامه دهخدا
تربیا. [ تْرِ / ت ِ رِ ] (اِخ ) تربی . رجوع به ترِبی و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
جستوجو در متن
-
quadratures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
quadratures، تربیع، ربع، یک چهارم، مربع سازی
-
quadrature
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهارگوشه، تربیع، ربع، یک چهارم، مربع سازی
-
neap tide
کِهکِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک، علوم جَوّ] پایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
-
چارکرانگی
لغتنامه دهخدا
چارکرانگی . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) چگونگی چهارکرانه . || تربیع.
-
چهار کردن
لغتنامه دهخدا
چهار کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تربیع. (یادداشت مؤلف ).