کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تربک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تربک
لغتنامه دهخدا
تربک . [ ت َ ب َ ] (اِ) تربه و ترف . کشک سیاه را گویند که بترکی قراقروت و آنرا ترف نیز گویند، و معرب تربه طربق است . (انجمن آرا). ترب و تربه و ترف . کشک سیاه که بترکی قراقروت و بتازی مصل گویند، طربک معرب آن . (فرهنگ رشیدی ) : چو نوشیدم ز تتماجش فروکو...
-
تربک
لغتنامه دهخدا
تربک . [ ت ُ ب ِ ] (اِ) نوعی از انگور است . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). تربره . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به تربره شود.
-
واژههای مشابه
-
روباه تربک
لغتنامه دهخدا
روباه تربک . [ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ) سگ انگور باشد، چه تربک به معنی انگور است و به عربی عنب الثعلب و حب الفنا خوانند. (برهان قاطع). ثمری است و به انواع می باشد و دوایی معروف است و بمعنی انگور روباه است و به کرمانی روباس و به اصفهانی تاجریزی و به هندی ...
-
روباه تربک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] rubāhtorbak = تاجریزی
-
جستوجو در متن
-
روباه تورک
لغتنامه دهخدا
روباه تورک . [ تو رَ ] (اِ مرکب ) روباه تربک . (آنندراج ). رجوع به روباه تربک شود.
-
تربه
لغتنامه دهخدا
تربه . [ ت َ ب َ / ب ِ ] (اِ) ترب و تَرْبَک و ترف . کشک سیاه . (از فرهنگ رشیدی )(از انجمن آرا). رجوع به تربک و ترپک و ترپه شود.
-
روباه رزک
لغتنامه دهخدا
روباه رزک . [ رَزَ ] (اِ مرکب ) عنب الثعلب . (مفاتیح العلوم ). روباه تربک . روباه رزه . رجوع به روباه تربک و روباه رزه شود.
-
روبا
لغتنامه دهخدا
روبا. (اِ) بمعنی روباه تربک است که به عربی عنب الثعلب خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ). تاجریزی . عنب الثعلب . (ناظم الاطباء). حب الفنا. (از برهان قاطع ذیل روباه تربک ). رجوع به روباه تربک و عنب الثعلب وتاجریزی شود. || روباه . (ناظم الاطباء).
-
فنا
لغتنامه دهخدا
فنا. [ف َ ] (اِ) دارویی است که آن را به فارسی روباه تربک خوانند و به عربی عنب الثعلب . (فهرست مخزن الادویه ).
-
ثعالة
لغتنامه دهخدا
ثعالة. [ ث ُ ل َ ] (ع اِ) روباه ماده . || عنب الثعلب . تاجریزی . سکنگور. روباه تُربَک . || ثعالةالکلأ؛ گیاه خشک .
-
تربره
لغتنامه دهخدا
تربره . [ ت َ ب َ رَ / رِ ] (اِ) نوعی از انگور است . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (ناظم الاطباء). نوعی از انگور است ، و آنرا تُربک با اول مضموم نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). تُرْبَک . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به تربک شود. در گنابادخراسا...
-
روباه رزه
لغتنامه دهخدا
روباه رزه . [ رَ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) عنب الثعلب . (گنجینه ٔ گنجوی ).روباه رزک . (مفاتیح العلوم ). روباه تربک : روباه رزه فتاده در راه آلوده به خون چو موی روباه . نظامی .و رجوع به روباه رزک و روباه تربک شود.
-
طولیدون
لغتنامه دهخدا
طولیدون . (معرب ، اِ) عنب الثعلب است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ). به یونانی دوائیست که بفارسی روباه تربک و بعربی عنب الثعلب خوانند. (برهان ) (آنندراج ).