کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تربت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
تربة
لغتنامه دهخدا
تربة. [ ت َ ب َ ] (ع ، اِمص ) ضعیفی . (منتهی الارب ). ضعف و ذلت . (ناظم الاطباء).
-
تربة
لغتنامه دهخدا
تربة. [ ت َ رِ / رَ ب َ ] (ع اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد). ج ، تَرِب . (المنجد).
-
تربة
لغتنامه دهخدا
تربة. [ ت َ رِ ب َ ] (ع اِ) سرانگشت . ج ، تَرِبات . || ریح تربة؛ باد گردناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (المنجد). رجوع به تَرِب شود.
-
تربة
لغتنامه دهخدا
تربة. [ ت َ رِب ْ ب َ ] (ع مص ) پروردن کودک را تا بالغ شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
-
تربة
لغتنامه دهخدا
تربة. [ ت ُ ب َ ] (ع اِ) لغتی است در تُراب . (منتهی الارب ). خاک و تراب . (ناظم الاطباء). تراب .(اقرب الموارد) (المنجد). || مقبره . ج ، تُرَب . (اقرب الموارد) (المنجد) (ناظم الاطباء): تربة الانسان ؛ رمسه . (المنجد). رجوع به تراب و تربت شود.
-
تربة
لغتنامه دهخدا
تربة. [ ت ُ رَ ب َ ] (اِخ ) وادیی است بر دو منزل از مکه که آبش در بستان ابی عامر میریزد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت آرد: عرام گویدوادیی است نزدیک مکه بفاصله ٔ دو روز از آن که در بستان ابن عامر منتهی شود وبنی هلال در آن سکونت دارند و کوههای ...
-
جستوجو در متن
-
تربتی
لغتنامه دهخدا
تربتی . [ ت ُ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر تربت . (ناظم الاطباء). که از تربت حیدریه یا از تربت جام باشد. || منسوب به مرقد. (ناظم الاطباء).
-
قبر
واژگان مترادف و متضاد
آرامگاه، تربت، تربت، خاکجا، ضریح، گور، لحد، مثوی، مدفن، مرقد، مزار
-
پائین ولایت
لغتنامه دهخدا
پائین ولایت . [ وَ ی َ ] (اِخ ) بلوکی از تربت حیدریه ٔ خراسان . قراء آن 38 و مساحت به 4 فرسنگ مربع بالغ است . مرکز آن شهر تربت است و حدّ شمالی تربت حیدریه و شرقی رشخوار و جنوبی محولات و غربی آزغند.
-
حاجیا
لغتنامه دهخدا
حاجیا. (اِخ ) قریه ای است در نواحی تربت حیدریه .
-
سق ورداشتن/برداشتن
لهجه و گویش تهرانی
کام نوزاد را به بالا فشاردادن بعد از تولد با خاک تربت
-
صنوبر
لغتنامه دهخدا
صنوبر. [ ص ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 18000 گزی شمال باختری تربت حیدریه و 6000 گزی باختر راه شوسه ٔ عمومی تربت به مشهد. کوهستانی و معتدل است . 849 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
-
دوغشک
لغتنامه دهخدا
دوغشک . [ دُ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . واقع در 6 هزارگزی شمال تربت حیدریه و چهار هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی مشهد به تربت . دارای 391 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
-
مرغزار
لغتنامه دهخدا
مرغزار. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاریزنو بالا جام بخش تربت جام شهرستان مشهد. واقع در 32هزارگزی شمال باختری تربت جام و 5هزارگزی باختر راه عمومی تربت جام به فریمان . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).