کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تربانتین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تربانتین
/ter[e]bāntin/
معنی
مادۀ رزینی به رنگ زرد که از زیر پوست بعضی از درختان، مانند سرو و کاج تراوش میکند و از آن روغن تربانتین به دست میآید که در طب و نقاشی کاربرد دارد؛ جوهر سقز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
turpentine
-
جستوجوی دقیق
-
تربانتین
فرهنگ فارسی معین
(تِ رِ) (اِ.) صمغ حاصل از اقسام درختان کاج که از آن اسانس تربانتین و کولوفان استخراج می کنند که در طب به کار روند؛ سقز، جوهر سقز، راطینا، راتینه ، راتینج نیز گویند.
-
تربانتین
لغتنامه دهخدا
تربانتین . [ ت ِ رِ ] (فرانسوی ، اِ) در زبان فرانسه عصیر سقزی طیاری را گویند که بخودی خود و یا به اعانت شکافهای مصنوعی از اشجار مختلف الطایفه اخذ می کنند و در طب استعمال می نمایند و بفارسی آنرا زنگباری می نامند. (ناظم الاطباء). صمغالبطم . تربنتین . س...
-
تربانتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: térébenthine] (شیمی) ter[e]bāntin مادۀ رزینی به رنگ زرد که از زیر پوست بعضی از درختان، مانند سرو و کاج تراوش میکند و از آن روغن تربانتین به دست میآید که در طب و نقاشی کاربرد دارد؛ جوهر سقز.
-
تربانتین
دیکشنری فارسی به عربی
تربنتين
-
واژههای مشابه
-
تربانتین زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
تربنتين
-
جستوجو در متن
-
تربنتين
دیکشنری عربی به فارسی
تربانتين , سقز , قندرون , تربانتين زدن به
-
turpentine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سورنگی، سقز، تربانتین، تربانتین زدن به، قندرون
-
تربانتن
لغتنامه دهخدا
تربانتن . [ ت ِ رِ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) جوهر تربانتین . هیدروکربور از اسانس تربانتین . رجوع به تربانتین و هیدروکربور شود.
-
تربنتینا
لغتنامه دهخدا
تربنتینا. [ ت ِ ب ِ ] (اِ) تربانتین . رجوع به ماده ٔ قبل و تربانتین شود.
-
terebinthine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیربینیدین، تربانتین، سقزی
-
تربنتین
لغتنامه دهخدا
تربنتین . [ ت ِ ب ِ ] (اِ) تربنتینا. دزی در ذیل قوامیس عرب این دو کلمه رامعادل تربانتین آورده است . رجوع به تربانتین شود.
-
ترمنتین
لغتنامه دهخدا
ترمنتین . [ ت َ رَ م َ ] (اِ) تربانتین . (دزی ج 1 ص 146).رجوع به تربانتین شود.
-
turps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان می خورد، روغن یا عرق تربانتین