کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تِلُووِشت
لهجه و گویش بختیاری
telowvešt تراوش.
-
تراو
لغتنامه دهخدا
تراو. [ ت َ ] (اِ) بمعنی تراوش است که از تراویدن و ترشح کردن باشد. (برهان ). ترشح و تراوش . (ناظم الاطباء). رجوع به تراوش و تراویدن و تَراب شود.
-
leaks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشت، تراوش، چکه، سوراخ، ترشح، ریزش، تراوش کردن، نفوذ کردن، فاش کردن یا شدن
-
seep
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشباع، چکه، رسوخ، تراوش طبیعی، چکه کردن، چکاندن، تراوش کردن
-
seeps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می بیند، چکه، رسوخ، تراوش طبیعی، چکه کردن، چکاندن، تراوش کردن
-
osmosed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسموس، تراوش کردن، نفوذ کردن در، بوسیله تراوش تجزیه کردن، بوسیله نفوذ تجزیه کردن
-
leak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشت، تراوش، چکه، سوراخ، ترشح، ریزش، تراوش کردن، نفوذ کردن، فاش کردن یا شدن
-
osmose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسموز، معرفت، تراوش کردن، نفوذ کردن در، بوسیله تراوش تجزیه کردن، بوسیله نفوذ تجزیه کردن
-
ترابش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] tarābeš تراوش؛ ترشح.
-
چکه کردن
واژگان مترادف و متضاد
تراویدن، نشت کردن، تراوش کردن
-
تراویدن
واژگان مترادف و متضاد
تراوش کردن، ترشح کردن، چکیدن
-
لبنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) lobnā درختی که شیرهای مانند عسل از آن تراوش کند.
-
exuding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسداد، بیرون آمدن، تراوش کردن، افشاندن
-
transuded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transuded، تراوش کردن، فرانشت کردن
-
bilging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب، تراوش کردن، رخنه پیدا کردن