کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترانَهِشتوفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
storm transposition
ترانَهِشتوفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فن بهکاررفته برای تعیین بارش بیشینۀ محتمل با جابهجایی یک گرتۀ عمق-پهنه- مدت بارش از محل رویداد واقعی آن به مکانی که رخداد آن انتظار میرود
-
واژههای مشابه
-
transposition 2
ترانَهِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند بریده شدن ترانَهِشه از محل اصلی و جابهجایی آن در دِنای هدف
-
توفان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tufān) (= طوفان) ، جریان هوایی بسیار شدید معمولاًَ همراه باران ، برف ، تگرگ یا رعد و برق ؛ غوغا ، هیاهو .
-
توفان
واژگان مترادف و متضاد
۱. باد، تندباد، کولاک ۲. غران، غوغاکنان
-
storm 1
توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] حالت آشفتگی در جوّ که بر سطح زمین تأثیر بگذارد و نشاندهندۀ هوای نامساعد و احتمالاً مخرب باشد
-
توفان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - باد سخت . 2 - جوش و خروش .
-
توفان
لغتنامه دهخدا
توفان . (اِ) شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله ای که از ازدحام مردم و یا جانوران درافتد و غرش و خروش دریا وتندباد و باد شدید و طوفان . (ناظم الاطباء). بعضی طوفان را معرب توفان دانسته اند که در قاموس گفته باران سخت و آب که از زمین برآید و هر چیز که غال...
-
توفان
لغتنامه دهخدا
توفان . (اِخ ) (... غاصب ) پنجمین از امرای برار پس از برهان عمادشاهی . مدت حکومت از سال 970 تا 976 هَ . ق . بوده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تاریخ طبقات سلاطین اسلام شود.
-
توفان
لغتنامه دهخدا
توفان . (اِخ ) دوست وامق بود که با او بگریخت . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 399) (از برهان ) (اوبهی ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : یکی دوستش بود توفان به نام بسی آزموده به ناکام و کام .عنصری (از لغت فرس اسدی ایضاً).
-
توفان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] (هواشناسی) tufān = طوفان
-
توفان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) tufān ۱. غران؛ غرشکنان.۲. جوشوخروشکنان؛ شوروغوغاکنان.
-
توفان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار دوار , عاصفة
-
storm track
مسیر توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقهای که فعالیت پیچکی همدیدی در آن بهصورت آماری و محلی شدید و غالب است
-
storm model
مدل توفان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نمایش فیزیکی سهبعدی درونشارش، برونشارش و حرکات قائم هوا و بخار آب در یک توفان