کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترانهسرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
lyricwriting
ترانهسرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سرودن شعر برای ترانه
-
واژههای مشابه
-
سرایی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص نسب .) غلامان حرم و دربار.
-
سرایی
لغتنامه دهخدا
سرایی . [ س َ ] (ص نسبی ) گروهی از پیادگان بوده اند که از هر ولایتی آمده بودند و ایشان را سپاهسالاری باشد جداگانه که تیمار ایشان دارد و ایشان هر قومی به سلاح ولایت خویش کار کنند. (از سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ 2 ص 59).
-
ترانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tarāne) (در موسیقی) شعری متشکل از چند بیت مقفا و همسان از نظر تعداد هجاها و مصراعها که با آواز خوانده میشود ؛ لید ؛ (در موسیقی) هرنوع سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده شود ؛ (در موسیقی ایرانی) قطعه آوازی ، نوع جدیدی از تصنیف ؛ تصنیف ؛ (...
-
ترانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. آواز، تصنیف، خنیا، سرود، شعر، قول، گلبانگ، نشید، نغمه ۲. دوبیتی ≠ غزل، قصیده، مثنوی ۳. جمیل، جوان، خوشگل ≠ زشت، بدگل
-
ترانه
فرهنگ فارسی معین
(تَ نِ) [ اوس . ] (اِ.) 1 - تصنیف ؛ قطعه ای کوتاه برای خوانده شدن همراه با سازهای موسیقی . 2 - دوبیتی . 3 - تر و تازه . 4 - زیباروی .
-
ترانه
لغتنامه دهخدا
ترانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ) جوان خوش صورت و شاهد تر و تازه و صاحب جمال . (برهان ) (ناظم الاطباء). جوان خوش صورت و صاحب کمال . (فرهنگ جهانگیری ). جوان خوش صورت و شاهد تر و تازه . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). شاهدان تر و تازه . (شرفنامه ٔ ...
-
ترانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tarāne ۱. (موسیقی) سرود؛ نغمه.۲. (ادبی) دوبیتی: ◻︎ هر نسفتهدُری دُری میسفت / هر غزاله ترانهای میگفت (نظامی۴: ۶۲۷).۳. [قدیمی] تروتازه.۴. [قدیمی] معشوق جوان.۵. [قدیمی] جوان خوشصورت.
-
ترانه
دیکشنری فارسی به عربی
اغنية
-
nonet 2
نُهسرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعۀ موسیقی که برای نُه خواننده یا نُه نوازنده تصنیف شده باشد متـ . نُهنوازی
-
octet 2
هشتسرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعۀ موسیقی که برای هشت خواننده یا هشت نوازنده تصنیف شده باشد متـ . هشتنوازی
-
septet 2
هفتسرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعۀ موسیقی که برای هفت خواننده یا هفت نوازنده تصنیف شده باشد متـ . هفتنوازی
-
chorus 4
همسُرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعهای برای گروه همسُرایان که اغلب پویهای از یک اثر بزرگ است
-
نغمه سرایی
لغتنامه دهخدا
نغمه سرایی . [ ن َ م َ / م ِ س َ] (حامص مرکب ) عمل نغمه سرا. رجوع به نغمه سرا شود.