کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترافیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ترافیک
/terāfik/
معنی
۱. عبورومرور وسایل نقلیه؛ حملونقل.
۲. انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبورومرور اختلال ایجاد میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ازدحام، راهبندان
۲. عبورومرور
برابر فارسی
شدامد
دیکشنری
traffic
-
جستوجوی دقیق
-
ترافیک
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازدحام، راهبندان ۲. عبورومرور
-
ترافیک
فرهنگ واژههای سره
شدامد
-
ترافیک
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - رفت و آمد وسایل نقلیه در خیابان ، شدآمد (فره ). 2 - راه بندان .
-
ترافیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: traffic] terāfik ۱. عبورومرور وسایل نقلیه؛ حملونقل.۲. انبوهی وسایل نقلیه در خیابان و جاده که در امر عبورومرور اختلال ایجاد میکند.
-
واژههای مشابه
-
دور ترافیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← دور شدآمد
-
جستوجو در متن
-
commuter traffic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک رفت و آمد
-
tracheata
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک
-
thenages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک
-
trailership
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک
-
patcheries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک
-
trophism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک
-
traship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک
-
trasses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترافیک