کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تراضی
/tarāzi/
معنی
از هم راضی شدن؛ از یکدیگر خشنود شدن؛ خشنودی و رضایت از یکدیگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خشنودی، رضایت، رضایتمندی
۲. ازهم راضی شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تراضی
واژگان مترادف و متضاد
۱. خشنودی، رضایت، رضایتمندی ۲. ازهم راضی شدن
-
تراضی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) از هم خشنود شدن .
-
تراضی
لغتنامه دهخدا
تراضی . [ ت َ ] (ع مص ) از یکدیگر خشنود شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از همدیگر رضامند و خوشنود شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ازیکدیگر راضی شدن . (اقرب الموارد) (المنجد). || (اِمص ) یقال : وقع به التراضی . (منتهی الارب ).
-
تراضی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarāzi از هم راضی شدن؛ از یکدیگر خشنود شدن؛ خشنودی و رضایت از یکدیگر.
-
تراضی
دیکشنری فارسی به عربی
مساومة
-
واژههای مشابه
-
عدم تراضی
دیکشنری فارسی به عربی
عناد
-
واژههای همآوا
-
طرازی
واژگان مترادف و متضاد
موزون، کشیده، بلند
-
طرازی
لغتنامه دهخدا
طرازی . [ طِ ] (اِخ ) (الویکنت ) فیلیب (فیلیپ ) ابن نصراﷲبن آنطون بن نصراﷲبن الیاس بن بطرس دی طرازی . بسال 1865 م . در بیروت تولد یافت . وی از عائله ٔ کونت دو طرازی از خانواده های معروف و از نجبای اهالی سوریه بشمار است . (رجوع به کتاب سلاسل التاریخیة...
-
طرازی
لغتنامه دهخدا
طرازی . [ طِ ] (ص نسبی ) هذه النسبة لمن یستعمل الثیاب المطرزة او یستعملها. (انساب سمعانی ). رقام . مطرز. آنکه علم جامه کند. || جامه ٔ طرازی ؛ جامه ای که سلطان را بافند.
-
طرازی
لغتنامه دهخدا
طرازی . [ طِ / طَ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر طراز. (سمعانی ) (اقرب الموارد). اهل طراز یا متعلق به آنجا : همه آزمایش همه پرنمایش همه پردرایش چو گرگ طرازی .ابوالطیب المصعبی (از تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ).کمان بابلیان دیدم و طرازی تیرکه برکشیده شود به ابر...
-
جستوجو در متن
-
رضادادن
واژگان مترادف و متضاد
ارتضا، تراضی، رضایتمندی
-
رضایت
واژگان مترادف و متضاد
تراضی، خشنودی، رضا، رضامندی، قبول