کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراشنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تراشنده
/tarāšande/
معنی
کسی که چیزی میتراشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تراشنده
لغتنامه دهخدا
تراشنده . [ ت َ ش َ دَ / دِ ] (نف ) حلاق . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). سرتراش . سلمانی : مگر کآن غلام از جهان درگذشت بدیگر تراشنده محتاج گشت . نظامی .تراشنده استادی آمد فرازبپوشیدگی موی او کرد باز. نظامی .تراشنده کاین داستان را شنیدبه از راست گفت...
-
تراشنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tarāšande کسی که چیزی میتراشد.
-
تراشنده
دیکشنری فارسی به عربی
آلة الحلاقة , مادة حاکة
-
جستوجو در متن
-
مُحَلِّقِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
تراشنده ها
-
shearers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشنده، پشم چین
-
abrasive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساینده، تراشنده، سوزش اور
-
آلة الحلاقة
دیکشنری عربی به فارسی
تراشنده , صورت تراش , سلماني , رنده
-
پیکرتراش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) peykartarāš تراشندۀ پیکر؛ مجسمهساز.
-
shavers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشیدن، رنده، تراشنده، صورت تراش
-
نحات
لغتنامه دهخدا
نحات . [ ن َح ْ حا ] (ع ص ) تراشنده . (مهذب الاسما). چوب تراش . تراشنده ٔ چوب . (یادداشت مؤلف ).
-
مرمرتراش
لغتنامه دهخدا
مرمرتراش . [ م َ م َ ت َ ] (نف مرکب ) مرمر تراشنده . تراشنده ٔ مرمر. آنکه حرفه ٔ او تراشیدن سنگهای مرمر باشد.
-
مبتری
لغتنامه دهخدا
مبتری . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) تراشنده . (آنندراج ). تراشنده و قطع کننده و تراش کننده . (ناظم الاطباء).
-
whittler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویتلر، چاقو تیز کن، تراشنده
-
مادة حاکة
دیکشنری عربی به فارسی
ساينده , تراشنده , سوزش اور , سايا