کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تراسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تراسة
لغتنامه دهخدا
تراسة. [ ت ِ س َ ] (ع اِ) سپرسازی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
-
واژههای همآوا
-
تراست
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) اتحادیه ای مرکب از چند مؤسسة صنعتی یا مالی برای در دست گرفتن قیمت ها و کاستن از میزان رقابت ها.
-
تراصة
لغتنامه دهخدا
تراصة. [ ت َ ص َ] (ع مص ) محکم و استوار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المنجد) (از اقرب الموارد). فهوتریص ؛ ای محکم شدید. (المنجد) (از اقرب الموارد).
-
تراست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: trust] ‹تروست› (اقتصاد) terāst اتحادیهای که از همکاری چند مؤسسۀ صنعتی یا بازرگانیِ مربوط به یکرشته جهت تنظیم نرخ به دلخواه خود، کاهش رقابت، و حفظ منافع خودشان تشکیل میشود.