کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تذبذب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تذبذب
/tazabzob/
معنی
۱. دودله شدن؛ مردد بودن.
۲. دورو بودن.
۳. دودلی.
۴. دورویی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک
۲. دودل شدن، مردد شدن
دیکشنری
hesitancy
-
جستوجوی دقیق
-
تذبذب
واژگان مترادف و متضاد
۱. تردد، تردید، حیرت، دودلی، شک ۲. دودل شدن، مردد شدن
-
تذبذب
فرهنگ فارسی معین
(تَ ذَ ذُ) [ ع . ] (مص ل .) دو دل شدن ، مردد بودن .
-
تذبذب
لغتنامه دهخدا
تذبذب . [ ت َ ذَ ذُ ] (ع مص ) جنبیدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تحرک . (اقرب الموارد) (المنجد). جنبیدن چیزی که بهوا آویخته باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جنبیدن و متحرک شدن . (ناظم الاطباء). || دودله شدن و متردد بودن . (غیاث اللغات )...
-
تذبذب
دیکشنری عربی به فارسی
ارتعاش داشتن , جنبيدن , نوسان کردن , لرزيدن , تکان خوردن
-
تذبذب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tazabzob ۱. دودله شدن؛ مردد بودن.۲. دورو بودن.۳. دودلی.۴. دورویی.
-
واژههای همآوا
-
تظبظب
لغتنامه دهخدا
تظبظب . [ ت َ ظَ ظُ ] (ع مص ) اندک اثر کردن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تظبظب الشی ٔ کان له ُ وقع یسیر. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ارتعاش داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
تذبذب
-
جنبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تذبذب , مهرج
-
نوسان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تذبذب , تردد , ذراع , صخرة
-
تکان خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
تذبذب , مهرج , هزة
-
دودلی
واژگان مترادف و متضاد
بیثباتی، تذبذب، تردد، تردید، حیرت، شبهه، شک، وسواس ≠ قاطعیت
-
لرزیدن
دیکشنری فارسی به عربی
ارتجاف , ارتجف , ارتعش , تذبذب , رجفة , رعشة , سمن , قشعريرة , هزة
-
حیرت
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، اعجاب، بهت، تحیر، تذبذب، تردید، تعجب، دودلی، سرگردانی، سرگشتگی، شگفتی، گیجی