کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تدی
لغتنامه دهخدا
تدی . [ ] (اِخ ) (سینه ) لقب یهودای حواریست (انجیل مرقس 3:18). در بعضی از نسخه های قدیمی متی تدیوس و یکی لباوس و دیگری «لبیوس که اسم دیگرش تدیوس است » می نویسد. لوقا در هر دو نسب نامه اش او را یهودا خطاب میکند. (انجیل لوقا 6:16 کتاب اعمال رسولان 1:13...
-
جستوجو در متن
-
tidi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تدی
-
تدیوس
لغتنامه دهخدا
تدیوس . [ ] (اِخ ) رجوع به تدی شود.
-
لبی
لغتنامه دهخدا
لبی . [ ل َب ْ بی ] (اِخ ) نام یکی از حواریون عیسی .او را تدّی نیز نامند. یکی از اسمهای یهودای رسول است (10:3) که او را تدی گویند. (قاموس کتاب مقدس ).
-
ژاکپن داتدی
لغتنامه دهخدا
ژاکپن داتدی . [ ک ُ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) نام عارف و شاعر ایتالیائی ، متولد به تُدی (1230-1306 م .).
-
متقارب
لغتنامه دهخدا
متقارب . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) با یکدیگر نزدیک گردنده . (آنندراج ). نزدیک و نزدیک به یکدیگر. (ناظم الاطباء).فرهنگستان ایران «همرس » را بجای این کلمه پذیرفته است : و این اقوال متقارب المعنی است . (ابوالفتوح رازی ، یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به ...