کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تدهیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تدهیم
لغتنامه دهخدا
تدهیم . [ ت َ ] (ع مص ) سیاه کردن آتش دیگ را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
-
جستوجو در متن
-
مدهم
لغتنامه دهخدا
مدهم . [ م ُ دَهَْ هَِ ] (ع ص ) آتش سیاه کننده ٔ دیگ . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). نعت فاعلی است از تدهیم . رجوع به تدهیم شود.
-
نموسة
لغتنامه دهخدا
نموسة. [ ن ُ س َ ] (ع اِمص ) چربی با بوی عرق که در سر پیدا شود. (یادداشت مؤلف ).دسومة سهکة تظهر فی الرأس . (بحر الجواهر). در تحفه ٔ حکیم مؤمن ذیل «نموس » جمع نمس که «حیوانی است به قدر شغال ... و سر او کم موی و بسیار چرب و مظنه ٔ آن می شود که تدهیم...