کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تداوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تداوی
/tadāvi/
معنی
۱. دوا کردن؛ درمان کردن.
۲. خود را معالجه کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. درمان، شفا، علاج، مداوا، معالجه، بهبودی، بهی
۲. درمان کردن، شفادادن، علاج کرن، مداوا کردن، معالجه کردن
فعل
بن گذشته: تداوی کرد
بن حال: تداوی کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تداوی
واژگان مترادف و متضاد
۱. درمان، شفا، علاج، مداوا، معالجه، بهبودی، بهی ۲. درمان کردن، شفادادن، علاج کرن، مداوا کردن، معالجه کردن
-
تداوی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) درمان کردن ، معالجه کردن .
-
تداوی
لغتنامه دهخدا
تداوی . [ ت َ ] (ع مص ) خویشتن رابه چیزی دارو کردن . (زوزنی ). خویشتن را دارو کردن به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دوا کردن و درمان نمودن . (غیاث اللغات ). خود را به چیزی دارو کردن .(آنندراج ). خود را علاج کردن . (المنجد) : اگر سنبل از ضعف د...
-
تداوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tadāvi ۱. دوا کردن؛ درمان کردن.۲. خود را معالجه کردن.
-
تداوی
دیکشنری فارسی به عربی
دواء , علاج
-
واژههای مشابه
-
اصول تداوی
لغتنامه دهخدا
اصول تداوی . [ اُ ل ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درمانشناسی . (لغات فرهنگستان ). رجوع به درمانشناسی شود.
-
جستوجو در متن
-
therapies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان ها، درمان، معالجه، تداوی، مداوا، مبحث تداوی
-
therapy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درمان، معالجه، تداوی، مداوا، مبحث تداوی
-
medication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارو، تداوی، تجویز دوا
-
مداوا کردن
واژگان مترادف و متضاد
درمان کردن، علاج کردن، شفا دادن، معالجه کردن، تداوی کردن
-
medications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داروها، دارو، تداوی، تجویز دوا
-
psychotherapies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روان درمانی، درمان روانی، تداوی روحی
-
orthopsychiatry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتوپدی، تداوی روحی اختلالات فکری و روحی اطفال