کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تداعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تداعی
/tadā'i/
معنی
۱. (روانشناسی) اصل یا حالتی که افکار و اندیشهها و عواطف و سرگذشتها چنان به هم مربوط میشوند که یکی پس از دیگری در ذهن پدیدار میشوند؛ تسلسل افکار؛ تسلسل خواطر.
۲. [قدیمی] یکدیگر را خواندن و گرد آمدن.
۳. به یاد آوردن.
〈 تداعی معانی: از یک معنی به معنی دیگر پی بردن؛ به یاد آوردن یک معنی توسط معنی دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. فراخوانش، همخوانش، یادآوری، بهخاطرآوری
۲. یکدیگر را (فرا)خواندن ≠ تدافع
۳. به خاطر آوردن، به یادآوردن
برابر فارسی
بیاد آوردن، یاد آور
فعل
بن گذشته: تداعی کرد
بن حال: تداعی کن
دیکشنری
association
-
جستوجوی دقیق
-
تداعی
واژگان مترادف و متضاد
۱. فراخوانش، همخوانش، یادآوری، بهخاطرآوری ۲. یکدیگر را (فرا)خواندن ≠ تدافع ۳. به خاطر آوردن، به یادآوردن
-
تداعی
فرهنگ واژههای سره
بیاد آوردن، یاد آور
-
association 3
تداعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در روانکاوی، پیوندی میان یک محتوای ذهنی و یک محتوای ذهنی دیگر
-
تداعی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - یکدیگر را خواندن . 2 - با هم دعوا کردن .
-
تداعی
لغتنامه دهخدا
تداعی . [ ت َ ] (ع مص ) پیش آمدن دشمن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || جمع شدن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جمع شدن قوم بر کسی وبه دشمنی برخاستن با وی . || لاغر شدن یا مردن شتر فلان . || محاجّه کردن . (اقرب الم...
-
تداعی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tadā'i ۱. (روانشناسی) اصل یا حالتی که افکار و اندیشهها و عواطف و سرگذشتها چنان به هم مربوط میشوند که یکی پس از دیگری در ذهن پدیدار میشوند؛ تسلسل افکار؛ تسلسل خواطر.۲. [قدیمی] یکدیگر را خواندن و گرد آمدن.۳. به یاد آوردن.&lan...
-
واژههای مشابه
-
free association
تداعی آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در روانکاوی، روشی که در آن فرد آنچه را به ذهنش خطور میکند، شامل واژه و عدد و تصویر و رؤیا، بدون توجه به ارتباطشان با یکدیگر، بیان میکند
-
تداعی معانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ مَ) [ ع . ] (مص ل .) از یک معنی پی به معنی دیگر بردن .
-
تداعی معانی
لغتنامه دهخدا
تداعی معانی . [ ت َ ی ِ م َ ] (ترکیب اضافی ،اِمص مرکب ) یکی از اعمال نفس ، که بدان تصور یک معنی ، معنی دیگر را به خاطر آرد. آقای دکتر سیاسی آرند: ... این طور برمی آید که بعضی نفسانیات با روابطی مخصوص چنان پیوستگی بهم پیدا میکند که هرگاه یکی از آنها د...
-
تداعی معانی
دیکشنری فارسی به عربی
رابطة
-
تداعی معانی
واژهنامه آزاد
مغفول
-
associative memory, associative storage
حافظۀ تداعیگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی حافظه که براساس محتوا به آن مراجعه میشود نه براساس نشانی یا نام
-
جستوجو در متن
-
takahe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تداعی