کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تدارک گر پذیرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تِدارُک
لهجه و گویش بختیاری
tedârok تدارک، تهیه مقدمات کار.
-
supply point
نقطۀ تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محلی موقت و سیار که در آن تدارکات و تجهیزات خدماتی و جز آن نگهداری میشود
-
تدارک اندیشیدن
واژگان مترادف و متضاد
پیشبینی کردن
-
تدارک دیدن
واژگان مترادف و متضاد
آماده کردن، مهیا کردن، تامین کردن، تمهید کردن، تهیه کردن، فراهم ساختن، تهیه دیدن، فراهم آوردن، مهیا ساختن
-
ship chandler
تدارکگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بازرگانی که کلیۀ مایحتاج کشتی را فراهم میکند
-
level of supply
سطح تدارک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مقدار تدارکات یا افزارگانی که برای تأمین نیازهای آینده، بنا بر دستور، پیشبینی و نگهداری میشود
-
تدارک دیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تجهيز , زود
-
تهیه و تدارک
فرهنگ واژههای سره
فراه مآور
-
جستوجو در متن
-
خشایارشا
لغتنامه دهخدا
خشایارشا. [ خ َ ] (اِخ ) خشایارشا پسر داریوش کبیر پادشاه ایران است مادر او آتس سا دختر کوروش بزرگ بود و در سن 35 سالگی بتخت نشست . (486 ق .م .). چون خشایارشا بتخت نشست نخست با لشکری عازم مصر شد و با وجود مقاومت سخت مصریان شورش آن ناحیه را فرونشاند کی...