کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخویق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخویق
لغتنامه دهخدا
تخویق . [ ت َخ ْ ] (ع مص ) فراخ گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توسیع. (المنجد) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مخوق
لغتنامه دهخدا
مخوق . [ م ُ خ َوْ وِ ] (ع ص ) فراخ گرداننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فراخ کننده و متسعکننده . (از ناظم الاطباء). و رجوع به تخویق شود.