کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخمیناً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخمیناً
لغتنامه دهخدا
تخمیناً. [ ت َ نَن ْ ] (ع ق ) بطور حدس و گمان . نقیض یقیناً. (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). کمابیش . بیش و کم . نزدیک . رجوع به تخمین شود.
-
جستوجو در متن
-
قیاساً
واژگان مترادف و متضاد
تخمیناً، حدساً، نظراً
-
تخمینانه
لغتنامه دهخدا
تخمینانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) تخمیناً. (ناظم الاطباء). رجوع به تخمین و تخمیناً شود.
-
حدساً
واژگان مترادف و متضاد
تخمیناً، حدسی، تقریباً، فرضاً، قیاساً ≠ حتماً، یقیناً
-
نظراً
واژگان مترادف و متضاد
تخمیناً، تقریباً، تقریبی، حدساً، حدسی، نظری
-
جزافاً
لغتنامه دهخدا
جزافاً. [ ج ُ فَن ْ ] (ع ق ) تخمیناً. از روی حدس و تخمین . رجوع به جزاف شود.
-
حدساً
لغتنامه دهخدا
حدساً. [ ح َ سَن ْ ] (ع ق ) به حدس . از روی حدس . احتمالاً. تخمیناً.
-
تخمین زدن
لغتنامه دهخدا
تخمین زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) برآورد کردن .دید زدن در اندازه . رجوع به تخمین و تخمیناً شود.
-
تخمینی
لغتنامه دهخدا
تخمینی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تخمین ، یعنی قیاسی و حدسی و گمانی . (از ناظم الاطباء). بطور حدس و گمان . از روی تقریب . رجوع به تخمین و تخمیناً شود.
-
مقص
لغتنامه دهخدا
مقص . [ م َ ] (اِخ ) ناحیه ای به ظاهر قاهره و بدانجا در مجاعه و طاعون اول مائه هفتم تلی تخمیناً از بیست هزار جسد از مردگان کرده بوده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
تبنی
لغتنامه دهخدا
تبنی . [ ] (اِخ ) (مطلع کردن ) مردی که ادعای سلطنت کرده با عمری جنگید و تخمیناً نصف قوم را بطرف خود کشانید لکن بالاخره فراری گردیده گویا کشته شد. (اول پادشاهان 16:21 و 22) (قاموس کتاب مقدس ص 244).
-
جالیان
لغتنامه دهخدا
جالیان . [ ] (اِخ ) قریه ای است جزء بلوک آباده . طول جلگه ٔ این بلوک از شمال بجنوب تخمیناً شانزده فرسخ و عرض آن چهار فرسنگ میباشد. صنعت اهالی قاشق سازی و جعبه سازی است . (مرآت البلدان ج 4 ص 85).
-
حراده
لغتنامه دهخدا
حراده . [ ] (اِخ ) نام یکی از منازل بنی اسرائیل است در دشت (تورات سفر اعداد 33:24 و 25) و دور نیست که همان کوه حراده باشد که در وادی عین واقع، و تخمیناً بقدر سفر یک روزه از عین حضیره مسافت دارد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
رصف
لغتنامه دهخدا
رصف . [ رَ ص َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). اسم مکانیست که در موقع رصافه ٔ حالیه و تخمیناً بیست یاسی میل به طرف غربی فرات است . (قاموس کتاب مقدس ).