کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخمکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ovular
تخمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به تخمک
-
واژههای مشابه
-
oocyte yield
بهرۀ تخمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شمار انبانکهای بهدستآمده از تخمدان در یک دورۀ لقاح برونتنی
-
جستوجو در متن
-
Cyperales
جَگنسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از تکلپهایها با گلهای کوچک و تخمدان دو یا سهبرچهای و تکحجرهای و تکتخمکی که یا خودبارورند یا گردهافشانی در آنها بهوسیلۀ باد انجام میشود
-
پاش
لغتنامه دهخدا
پاش . (فعل امر) امر از پاشیدن یعنی پریشان کن و ازهم جداساز و برافشان . (برهان ). || (نف مرخم ) در کلمات مرکبه ٔ مانند گهرپاش ، نمک پاش ، عطرپاش ، آب پاش ، گلاب پاش ، زرپاش ، مخفف پاشنده است : وز حسد لفظ گهرپاش من در خوی خونین شده دریا و کان . خاقانی ...
-
تخمک
لغتنامه دهخدا
تخمک . [ ت ُ م َ ] (اِ مصغر) مصغر تخم . رجوع به تخمه شود. || (اصطلاح گیاه شناسی ) در گیاه شناسی ، دانه های کوچکی است که درون تخمدان به وجود می آید و بر اثر رشد به دانه تبدیل می گردد.آقای گل گلاب آرد: اگر در داخل تخمدان برشی داده شود در داخل آن اجسامی...