کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخصیص دادن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تخصیص مسافت ـ زمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← تخصیص مسافت ـ زمانی سفر
-
proportional trip assignment
تخصیص نسبی سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] هرنوع تخصیص سفر بهجز تخصیص سفر همهیاهیچ متـ . تخصیص نسبی
-
تخصیص همهیاهیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← تخصیص همهیاهیچ سفر
-
قابل تعیین و تخصیص
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتعيين
-
جستوجو در متن
-
است
واژهنامه آزاد
تخصیص دادن موجودیت به موضوع
-
اعط
دیکشنری عربی به فارسی
واگذار کردن , دادن (به) , بخشيدن , دهش , دادن , پرداخت کردن , اتفاق افتادن , فدا کردن , اراءه دادن , بمعرض نمايش گذاشتن , رساندن , تخصيص دادن , نسبت دادن به , بيان کردن , شرح دادن , افکندن , گريه کردن
-
denominate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف کردن، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
denominated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف شده، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
denominating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
denominates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعریف می کند، نامیدن، معین کردن، تخصیص دادن به
-
consecrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکوم به، ویژه کردن، تخصیص دادن، تقدیس کردن
-
bequeaths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات می کند، تخصیص دادن به، وقف کردن، بکسی واگذار کردن
-
bequeath
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعطیلات، تخصیص دادن به، وقف کردن، بکسی واگذار کردن
-
bequeathed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دائمی، تخصیص دادن به، وقف کردن، بکسی واگذار کردن
-
bequeathing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واجب است، تخصیص دادن به، وقف کردن، بکسی واگذار کردن