کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخصیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تخصیص
/taxsis/
معنی
خاص کردن؛ اختصاص دادن؛ چیزی را به چیز دیگر مخصوص داشتن؛ ویژه کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اختصاص، خاص، خصوصیت، مختص
۲. اختصاص دادن
۳. خاص کردن، مختص کردن، ویژه گردانیدن ≠ تعمیم
برابر فارسی
کنارگزاری، بخش کردن
فعل
بن گذشته: تخصیص داد
بن حال: تخصیص ده
دیکشنری
allocation, allotment, outlay
-
جستوجوی دقیق
-
تخصیص
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختصاص، خاص، خصوصیت، مختص ۲. اختصاص دادن ۳. خاص کردن، مختص کردن، ویژه گردانیدن ≠ تعمیم
-
تخصیص
فرهنگ واژههای سره
کنارگزاری، بخش کردن
-
allocation
تخصیص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اختصاص فضایی از حافظه یا منبعی از رایانه به یک منظور تعریفشده
-
تخصیص
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) ویژه گردانیدن ، خاص کردن .
-
تخصیص
لغتنامه دهخدا
تخصیص . [ ت َ ] (ع مص ) خاص کردن . (زوزنی ). خاص کردن . ضد تعمیم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خاص گردانیدن . (آنندراج ). تخصیص چیزی ؛ ضد تعمیم آن . (اقرب الموارد) (المنجد). تخصیص به چیزی ؛ تفضیل دادن آن . (از المنجد). یکی از رسومات دینیه است که ش...
-
تخصیص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taxsis خاص کردن؛ اختصاص دادن؛ چیزی را به چیز دیگر مخصوص داشتن؛ ویژه کردن.
-
تخصیص
دیکشنری فارسی به عربی
ولاء
-
تخصیص
واژهنامه آزاد
خاص کردن
-
تخصیص
واژهنامه آزاد
گماردن
-
واژههای مشابه
-
تخصيص
دیکشنری عربی به فارسی
تخحيص
-
allocation unit
واحد تخصیص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] چند بخش دیسک که در حکم یک واحد عمل میکنند
-
تخصیص دادن
واژگان مترادف و متضاد
اختصاصدادن، ویژه گردانیدن
-
frequency allocation
تخصیص بسامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تعیین بخشی از طیف بسامد رادیویی برای کاربردی مجاز
-
optimum allocation
تخصیص بهینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] در نمونهگیری طبقهای، اختصاص دادن نمونۀ کامل به طبقههای متفاوت، بهطوریکه برای هزینۀ ثابت دقت بیشینه به کار رود