کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخزل
لغتنامه دهخدا
تخزل . [ ت َ خ َزْ زُ ] (ع مص ) آمدن بعض ابر بر بعض دیگر از گرانی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || رفتن به گرانباری و سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
متخزل
لغتنامه دهخدا
متخزل . [ م ُ ت َ خ َزْ زِ ] (ع ص ) منع کننده و باز دارنده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || ترک کننده ٔ کار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || ابر متراکم شده بعض از آن به روی بعضی . || رونده به گرانباری و سستی . (ناظم الاطباء) (از منتهی ال...
-
انخزال
لغتنامه دهخدا
انخزال . [ اِ خ ِ ] (ع مص )باک نداشتن از جواب . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || بریده گردیدن در سخن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انقطاع در کلام . (از اقرب الموارد). بریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || رفتن بسس...