کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخته رسم بادهای بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
chopping board
تختهساطور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تختهای چوبی یا پلاستیکی که بر روی آن مواد غذایی با چاقو یا ساطور خرد میشود
-
board rule
تختهسنجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تکهچوبی تخت که مقیاس حجمی برحسب بوردفوت (board foot) متناظر با طول و عرض و ضخامت چوب ارهشده بر آن حک شده است
-
boulder
تختهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] قطعهسنگی با قطر بیشتر از 256 میلیمتر
-
spring board, diving board
تختهفنر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهای مسطح و ارتجاعی که از یک سمت ثابت شده است و برای شیرجه زدن به کار میرود متـ . تخته 2
-
circuit board, board
تختهمدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفحهای از جنس پلاستیک یا فایبرگلاس غیرهادی که برای قرار دادن و متصل ساختن مجموعهای از تراشهها و دستگاههای دیگر، در رایانه به کار رود متـ . تخته 1
-
temple blocks/ temple block, wooden fish
تختۀ معابد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازی به شکل جعبهای چوبی و توخالی بهصورت گُردهماهی از خانوادۀ طبلوارهها
-
surfboard
تختهموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختۀ بلند و باریک و سبکی که از آن برای موجسواری استفاده میشود
-
clap board, clapper board, clapstick board, claquette (fr.)
تختهنشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ابزاری مکانیکی یا الکترونیکی برای هماهنگسازی صدا و تصویر که بر آن اطلاعات مربوط به شمارۀ صحنه و نما و برداشت درج شود
-
Carina, Car, Keel
شاهتخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی جنوبی و بخشی از صورت فلکی کهنکشتی که سهیل، دومین ستارۀ پرنور آسمان، را در بر میگیرد
-
تخته سیاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) صفحة مسطح چوبی تیره رنگ که در کلاس درس با گچ جهت درس دادن بر آن می نویسند.
-
تخته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) بسته شدن ، تعطیل شدن .
-
تخته شنا
فرهنگ فارسی معین
( ~. ش ِ) (اِمر.) تخته ای باریک و دراز با پایه ای کوتاه که ورزشکار دست ها را به آن تکیه می دهد و به ورزش شنا می پردازد.
-
تخته قاپو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) ساکن در نقطة معین .
-
تخته کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) بستن ، تعطیل کردن .
-
تخته کلاه
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) (اِمر.) نوعی تنبیه مجرم و آن کلاه بزرگ چوبی بوده که بر سر مجرم می گذاشتند و در شهر می دوانیدند، مردم نیز همراه وی دویده هیاهوکنان مسخره اش می کردند.