کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تخاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تخاره
/toxāre/
معنی
اسبی که در تُخارستان پرورش یافته؛ اسب تُخاری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تخاره
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ یا رَ) (اِ.) = تخاری : اسبی که در آسیای مرکزی و تخارستان (طخارستان ) پرورش یافته : اسب تخاری .
-
تخاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] toxāre اسبی که در تُخارستان پرورش یافته؛ اسب تُخاری.
-
جستوجو در متن
-
تجاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تجار› [قدیمی] tajāre کرهاسب: ◻︎ آنکه تدبیر او سواری کرد / بر جهان تجارۀ توسن (فرخی: ۳۰۷). Δ بعضی این کلمه را تحریف تخاره دانستهاند، منسوب به تخارستان: اسب تخاری.
-
هیدخ
لغتنامه دهخدا
هیدخ . [ هََ / هَ ِ دَ ] (اِ) اسب تند و تیز و جهنده است و به عربی طمر خوانند و بجای خاء جیم هم آمده است . (برهان ) (شعوری ) (آنندراج ). اسبی نیک جنگی . (نسخه ای از اسدی ). هی به معنی اسب و دخ به معنی خوب . (آنندراج ) (انجمن آرا). اسب نوزین . (حاشیه ٔ...
-
تجاره
لغتنامه دهخدا
تجاره . [ ت َ رَ / رِ ] (ص ، اِ) در کتاب زند بمعنی رونده مرقوم است مثل نوند. (فرهنگ جهانگیری ). بلغت زند و پازند رونده را گویند. (برهان ) (آنندراج ). تند و تیز رونده . (فرهنگ نظام ) : صاحب سید آفتاب کفات خواجه بوالقاسم احمدبن حسن آنکه تدبیر او سواری ...