کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحلیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحلیف
/tahlif/
معنی
سوگند دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سوگند ادا کردن، سوگندخوردن، قسم خوردن، قسم یاد کردن
۲. سوگنددادن، قسم دادن
فعل
بن گذشته: تحلیف کرد
بن حال: تحلیف کن
دیکشنری
inauguration
-
جستوجوی دقیق
-
تحلیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. سوگند ادا کردن، سوگندخوردن، قسم خوردن، قسم یاد کردن ۲. سوگنددادن، قسم دادن
-
تحلیف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) سوگند دادن .
-
تحلیف
لغتنامه دهخدا
تحلیف . [ ت َ] (ع مص ) سوگند دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). سوگند دادن کسی را. (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
تحلیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahlif سوگند دادن.
-
تحلیف
دیکشنری فارسی به عربی
شهادة
-
تحلیف
واژهنامه آزاد
سوگند خوردن ، قسم خوردن
-
تحلیف
واژهنامه آزاد
سوگند دادن- قسم خوردن- محرم شدن
-
جستوجو در متن
-
ceremonialists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراسم تحلیف
-
adjuration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احضار، قسم، لابه، تحلیف، التماس
-
سوگند خوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قسم خوردن، سوگند یاد کردن ۲. تحلیف
-
adjurations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادای احترام، قسم، لابه، تحلیف، التماس
-
attestation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواهینامه، گواهی، شهادت، تصدیق امضاء، تحلیف
-
attestations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواهینامه ها، گواهی، شهادت، تصدیق امضاء، تحلیف
-
محلف
لغتنامه دهخدا
محلف . [ م ُ ح َل ْ ل ِ ] (ع ص ) سوگنددهنده . و رجوع به تحلیف شود.