کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحليل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحليل
معنی
تحليل , کاوش
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحليل
دیکشنری عربی به فارسی
تحليل , کاوش
-
واژههای مشابه
-
تحلیل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجزیه ۲. تضعیف، گدازش، محوسازی ۳. حل کردن، گشودن، ۴. هضم کردن ۵. حلیت، روایی ۶. حلال سازی ۷. حلال شمردن، روا داشتن ≠ تحریم
-
تحلیل
فرهنگ واژههای سره
گوارش، موشکافی، کاوش، کندوکاو، ریشه یابی، واکاو
-
analysis 2
تحلیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فهرستبندی دادههای یک مسئله و دادههای دیگر مربوط به آن و سپس جستوجوی هدف با مشخص کردن مراحلی که باید طی کرد و سرانجام توجیه نتیجه
-
تحلیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - حل کردن ، تجزیه کردن . 2 - روا شمردن ، حلال کردن .
-
تحلیل
لغتنامه دهخدا
تحلیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسی به جای فروآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فرودآمدن در جایی . (زوزنی ). تحلیل به مکانی ؛ فرودآوردن به جایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). به جایی فرودآمدن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). || تحلیل عقده...
-
تحلیل
لغتنامه دهخدا
تحلیل . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ، تحالیل . سوراخ نره و سوراخ پستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). احلیل به ابدال . (قطر المحیط).
-
تحلیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahlil ۱. حل کردن.۲. گشودن.۳. حل کردن غذا در معده.۴. [قدیمی] حلال کردن؛ روا شمردن.
-
تحلیل
دیکشنری فارسی به عربی
تآکل , تحليل , قابلية المص
-
تحلیل بردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. گواریدن، هضم کردن ۲. از بین بردن، فرسودن
-
تحلیل رفتن
فرهنگ واژههای سره
کوچک شدن
-
تحلیل نهایی
فرهنگ واژههای سره
واپسین نگارش
-
citation analysis
تحلیل استنادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] روشی مبتنی بر محاسبۀ تعداد اسناد منتشرشدهای که به یک سند مشخص ارجاع داده میشوند
-
information analysis
تحلیل اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مطالعۀ اطلاعات بهقصد استنتاج