کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحقیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحقیر
/tahqir/
معنی
حقیر شمردن؛ کوچک کردن؛ خوار داشتن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استحقار، استخفاف، اهانت، توهین، خفت، خوارداشت، خواری، سرشکستگی، کوچکشماری، وهن
۲. خردانگاشتن، خوار داشتن، خوار کردن
برابر فارسی
خوارداشت، کوچک شماری، خوارساز
فعل
بن گذشته: تحقیر کرد
بن حال: تحقیر کن
دیکشنری
abasement, affront, belittlement, contempt, contemptuousness, debasement, depreciation, disdain, disesteem, humiliation, indignity, revilement, slur, snub
-
جستوجوی دقیق
-
تحقیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. استحقار، استخفاف، اهانت، توهین، خفت، خوارداشت، خواری، سرشکستگی، کوچکشماری، وهن ۲. خردانگاشتن، خوار داشتن، خوار کردن
-
تحقیر
فرهنگ واژههای سره
خوارداشت، کوچک شماری، خوارساز
-
تحقیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) خوار کردن ، کوچک شمردن .
-
تحقیر
لغتنامه دهخدا
تحقیر. [ ت َ ] (ع مص ) تصغیر. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). خوار کردن .(دهار). خرد و خوار داشتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زبون و خوار کردن . (آنندراج ). خرد و خوار داشتن . (اقرب الموارد). خوار داشتن . (قطر المحیط). ذلیل کردن . (فرهنگ ن...
-
تحقیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahqir حقیر شمردن؛ کوچک کردن؛ خوار داشتن.
-
تحقیر
دیکشنری فارسی به عربی
احتقار , اذلال , ازدراء , اهانة
-
واژههای مشابه
-
تحقیر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حقیرشمردن، کوچک شمردن ۲. پست کردن، خوارداشتن، خوار کردن
-
تحقیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احتقر , اذلل , رخص
-
تحقیر امیز
دیکشنری فارسی به عربی
اذلال , محتقر
-
قابل تحقیر
دیکشنری فارسی به عربی
حقير , محتقر
-
تحقیر نمودن
دیکشنری فارسی به عربی
قلل من شان
-
تحقیر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَقَرَ
-
دارای قیافه تحقیر امیز
دیکشنری فارسی به عربی
متعجرف
-
تحقیر و توهین
فرهنگ گنجواژه
اهانت زیاد.