کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحفیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحفیل
/tahfil/
معنی
۱. جمع کردن؛ گرد آوردن.
۲. آراستن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحفیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) زینت دادن ، آراستن .
-
تحفیل
لغتنامه دهخدا
تحفیل . [ ت َ ] (ع مص ) گرد کردن آب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جمع کردن چیزی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || زینت دادن و آراستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زینت دادن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || چند گاه نادوشیدن گوسفند ...
-
تحفیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahfil ۱. جمع کردن؛ گرد آوردن.۲. آراستن.