کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحفیظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحفیظ
معنی
(تَ) [ ع . ] (مص م .) یاد دادن کتاب و جز آن به کسی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحفیظ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) یاد دادن کتاب و جز آن به کسی .
-
تحفیظ
لغتنامه دهخدا
تحفیظ. [ ت َ ] (ع مص ) یاد دادن کتاب و جز آن کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). یاد دادن کتاب کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). یاد دادن کتاب و جز آنرا. (صراح اللغة). || کسی را بر حفظ چیزی داشتن . (مجمل اللغة). واداشتن کسی ...
-
واژههای همآوا
-
تحفیض
لغتنامه دهخدا
تحفیض . [ ت َ ] (ع مص ) انداختن چیزی را از دست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). پراکندن تخم را و انداختن از دست . (آنندراج ):و حُفضت النذور و اردفتهم فضول اﷲ و انتهت القسوم . امیةبن ابی الصلت (در صفت بهشت ).یقول اذا ...