کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحضیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحضیر
/tahzir/
معنی
حاضر کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحضیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) آماده کردن .
-
تحضیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahzir حاضر کردن.
-
واژههای مشابه
-
تحضير
دیکشنری عربی به فارسی
پستايش , امادش , تهيه , تدارک , تهيه مقدمات , اقدام مقدماتي , اماده سازي , امادگي
-
واژههای همآوا
-
تحذیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. احتراز، انذار ≠ اغرا، تحریک، تشویق، تحریض ۲. بازداری، حذر، منع ۳. بیم دادن، پرهیزاندن، باز داشتن، برحذرداشتن، ترساندن، ترسانیدن
-
تحذیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ترسانیدن . 2 - پرهیز دادن .
-
تحذیر
لغتنامه دهخدا
تحذیر. [ ت َ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تحریز و تنبیه . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). || (اصطلاح نحو) تحذیر آنست که مخاطب را ...
-
تحزیر
لغتنامه دهخدا
تحزیر. [ ت َ ] (ع مص )واداشتن کسی را برای تخمین زدن . (از قطر المحیط).
-
تحظیر
لغتنامه دهخدا
تحظیر. [ ت َ ] (ع مص ) مبالغت در حَظْر [ منع کردن و بازداشتن ]. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). - زمن التحظیر ؛ کنایه از آن زمان است که عمر رضی اﷲ عنه وادی القری را پس از بدر کردن یهودان میان مسلمانان و بنی عذره تقسیم کرد. و این چون تاریخی است نزد آنان ...
-
تحذیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahzir ۱. بر حذر ساختن؛ ترساندن.۲. پرهیز دادن.
-
جستوجو در متن
-
پستایش
دیکشنری فارسی به عربی
تحضير
-
امادش
دیکشنری فارسی به عربی
تحضير
-
تدارک
دیکشنری فارسی به عربی
تحضير