کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحشیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحشیة
لغتنامه دهخدا
تحشیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ح ش ی ») دَما بر کسی افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). تاسه برافتادن و سبب تاسه برافتادن شدن . (ناظم الاطباء). || حاشیه بر جامه قرار دادن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آرایش کردن کنار جامه را با طراز و جز آن . (ناظم الاط...
-
واژههای مشابه
-
تحشیه
واژگان مترادف و متضاد
تعلیقهنویسی، تکلمهنویسی، حاشیهنویسی
-
تحشیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تحشیة ] (مص م .) نوشتن حاشیه بر کتاب .
-
تحشیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تحشیَة] [قدیمی] tahšiye ۱. حاشیه زدن.۲. حاشیه دوختن به جامه.۳. حاشیه نوشتن بر کتاب؛ حاشیهنویسی.
-
تصحیح و تحشیه
فرهنگ گنجواژه
ویرایش کتابهای قدیمی.
-
جستوجو در متن
-
تکلمه
واژگان مترادف و متضاد
پیوست، تتمه، تحشیه، تعلیقه، ضمیمه، متمم، مکمل
-
حاشیه زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تحشیه ۲. حاشیه نوشتن، شرح نوشتن، حاشیه کردن
-
تعلیق
واژگان مترادف و متضاد
۱. آویختگی، آویزش ۲. تاخیر، معلق ۳. آویختن، ۴. تحشیه، تعلیقه، تکلمه، حاشیه ۵. معلق کردن، فروهشتن
-
محشا
لغتنامه دهخدا
محشا. [ م ُ ح َش ْ شا ] (ع ص ) صورتی از محشی . رجوع به محشی شود.- محشا کردن ؛ محشی کردن . حاشیه نوشتن بر کتابی . تحشیه . رجوع به محشی شود.
-
محشی
لغتنامه دهخدا
محشی . [ م ُ ح َش ْ شا ] (ع ص ) محشا. نعت مفعولی از تحشیه . بیان شده و شرح کرده شده بواسطه ٔ حاشیه . (ناظم الاطباء). حاشیه نوشته شده .حاشیه کرده . حاشیه نبشته . || دارای حاشیه . || آرایش داده شده : موشح به توقیع و طغرا و محشی به جبن و عجز. (جهانگشای ...
-
جنید شیرازی
لغتنامه دهخدا
جنید شیرازی . [ ج ُ ن َدِ ] (اِخ ) معین الدین ابوالقاسم . از شاعران و نویسندگان است . او راست : شدالازار فی حط الاوزار عن زوار المزار در مزارات شیراز و تألیف آن بسال 791 هَ . ق . است . این کتاب بتصحیح و تحشیه ٔ محمد قزوینی بسال 1328 هَ . ش . در تهرا...
-
قاسمعلی
لغتنامه دهخدا
قاسمعلی . [ س ِ ع َ ] (اِخ ) (ملا...) از شاعران ایران و از مردم طوس است . تخلص وی دانسته نیست . او راست :چو توئی نبوده هرگز به وفا و مهربانی به تو هیچکس نماند تو به هیچکس نمانی .(از آتشکده ٔ آذر تحشیه ٔ شهیدی ص 96).ورجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
کارزی
لغتنامه دهخدا
کارزی . (اِخ ) کارزین . بقول یاقوت در معجم البلدان در عنوان «کارزین » بتقدیم مهمله بر معجمه یکی از صور نسبت به همین کلمه یعنی به کارزین است . (شدالازار جنید شیرازی بتصحیح و تحشیه ٔ مرحومان علامه محمد قزوینی و عباس اقبال ، حاشیه ٔ ص 448). و رجوع به کا...