کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحدی
/tahaddi/
معنی
به مقابله طلبیدن کسی برای انجام کاری به منظور اثبات برتری خود و ناتوانی وی.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: تحدی کرد
بن حال: تحدی کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحدی
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برابری کردن در کاری . 2 - نبرد جستن ، به نبرد خواندن . 3 - فزونی جستن . 4 - (مص م .) قصد کردن چیزی را. 5 - پیش خواندن .
-
تحدی
لغتنامه دهخدا
تحدی . [ت َ ح َدْ دی ] (ع مص ) قصد و آهنگ چیزی کردن . || برابری کردن در کاری و پیش خواندن خصم را و غلبه جستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). از کسی درخواستن تا با تو برابری کند در کاری تا عجز او ظاهر شود و برابری در...
-
تحدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahaddi به مقابله طلبیدن کسی برای انجام کاری به منظور اثبات برتری خود و ناتوانی وی.
-
واژههای مشابه
-
تحدي
دیکشنری عربی به فارسی
بمبارزه طلبيدن , رقابت کردن , سرپيچي کردن , سرتافتن , متهم کردن , طلب حق , گردن کشي , دعوت بجنگ
-
واژههای همآوا
-
تهدی
فرهنگ فارسی معین
(تَ هَ دّ) [ ع . ] (مص ل .) راه یافتن .
-
تهدی
لغتنامه دهخدا
تهدی . [ ت َ هََ دْ دی ] (ع مص ) راه یافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).استرشاد. (اقرب الموارد). رجوع به تهدی کردن شود.
-
تهدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahaddi راه یافتن.
-
جستوجو در متن
-
سرتافتن
دیکشنری فارسی به عربی
تحدي
-
طلب حق
دیکشنری فارسی به عربی
تحدي
-
گردن کشی
دیکشنری فارسی به عربی
تحدي
-
دعوت بجنگ
دیکشنری فارسی به عربی
تحدي
-
سرپیچی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعص , تحدي