کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحت الشعاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحت الشعاع
/tahtoššo'ā'/
معنی
۱. [مجاز] کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر و مهمتر از خود قرار گیرد و جلوه و نمود نداشته باشد؛ در زیر شعاع؛ در پرتو دیگری.
۲. (نجوم) [قدیمی] دوسه روز آخر ماه قمری که جِرم ماه ناپدید میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحت الشعاع
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ شُّ) [ ع . ] 1 - (ق مر.) زیر پرتو. 2 - اجتماع آفتاب و ماه در یک برج (نجوم .) 3 - آن چه که بر اثر پیدایش چیزی دیگر از رونق افتاده .
-
تحت الشعاع
لغتنامه دهخدا
تحت الشعاع . [ ت َ تَش ْ / تُش ْ ش ُ ] (از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) کنایه از دو روز یا سه روز که در آخر هر ماه میباشند که جرم قمر درآن ایام از غایت باریکی از باعث قرب شمس بزیر شعاع و روشنی شمس از نظر معدوم میگردد و آن ایام منحوس است . (غیاث اللغات ) (آ...
-
تحت الشعاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تحتَالشّعاع] tahtoššo'ā' ۱. [مجاز] کسی یا چیزی که در برابر بزرگتر و مهمتر از خود قرار گیرد و جلوه و نمود نداشته باشد؛ در زیر شعاع؛ در پرتو دیگری.۲. (نجوم) [قدیمی] دوسه روز آخر ماه قمری که جِرم ماه ناپدید میشود.
-
واژههای مشابه
-
تَحْتِ
فرهنگ واژگان قرآن
زير
-
تحت اللفظی
فرهنگ واژههای سره
واژه به واژه
-
تحت عنوان
فرهنگ واژههای سره
زیر نام
-
تحت فشار
فرهنگ واژههای سره
زیر فشار
-
تحت لوای
فرهنگ واژههای سره
زیر درفش
-
protectorate1
تحتالحمایگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیت یک دولت غالباً ضعیف در تعامل با دولتی قدرتمند در عرصۀ بینالمللی که در چارچوب یک موافقتنامۀ بینالمللی اختیار تصمیمگیری آن دولت در امور سیاست خارجی و امنیتی به دولتی قدرتمند واگذار شده است
-
protectorate2
تحتالحمایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← دولت تحتالحمایه
-
bugged
تحتِ شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محیطی که در آن شنودافزار نصب شده باشد
-
submandibular, inframandibular, submaxillary
تحتِفکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ویژگی آنچه در زیر فک پایین واقع شده است
-
تحت نظر
فرهنگ فارسی معین
(تَ تِ نَ ظَ) [ ع . ] (اِمر.) تحت مراقبت ، زیرنظر.
-
تحت الامر
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ لْ اَ) [ ع . ] (ق مر.) زیر فرمان ، تحت امر.