کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحتحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحتحت
لغتنامه دهخدا
تحتحت . [ ت َ ح َ ح ُ ] (ع مص ) ریختن برگ از درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
تحتحة
لغتنامه دهخدا
تحتحة. [ ت َت َ ح َ ] (ع اِ) آواز رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || آواز حرکت دوال پوستی .(قطر المحیط) (از المنجد). || (مص ) جنبیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حرکت . (قطر المحیط) (المنجد) (اقرب الموارد): هو مایتحتح م...
-
تهتهة
لغتنامه دهخدا
تهتهة. [ ت َ ت َ هََ ] (ع مص ) دو دله شدن در باطل و لکنت کردن زبان . || (اِ) لکنت و درماندگی زبان به سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
طحطحة
لغتنامه دهخدا
طحطحة. [ طَ طَح َ ] (ع مص ) شکستن . طِحطاح ، مثله . || جداکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پریشان کردن جهت هلاک . پراکنده کردن و هلاک کردن . (مصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). عام است . || خندیدن . دندان سپید کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج...
-
طحطحة
لغتنامه دهخدا
طحطحة. [ طِ طِح َ ] (ع اِ) چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). موئی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : ما علیه طحطحةٌ؛ یعنی نیست بر وی چیزی یا موئی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).