کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحایا
/tahāyā/
معنی
= تحیت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحایا
لغتنامه دهخدا
تحایا. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تحیة و تحیت . (اقرب الموارد) (قطر المحیط): ان السائرین الذین یقرعون ابواب غرفات النور مخلصین صابرین یتلقاهم ملائکةاﷲ، مشرقین یحیونهم بتحایاالملوک ... (حکمت اشراق صص 244 - 245). و رجوع به تحیة شود.
-
تحایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ تحیَّة] [قدیمی] tahāyā = تحیت
-
جستوجو در متن
-
تحیات
واژگان مترادف و متضاد
آفرینها، تحایا، تحیتها، خوشآمدها، درودها، سلامها
-
تحیة
لغتنامه دهخدا
تحیة. [ ت َ حی ی َ ] (ع مص ) سلام کردن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سلام فرستادن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). سلام گفتن . (آنندراج ) : فسلموا علی انفسکم تحیة م...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن صالح بن شیخ بن عمیرة، مکنی به ابوالحسن . یکی از اصحاب ابوالعباس ثعلب . مرزبانی در کتاب المقتبس ذکر او آورده است . و ابن بشران در تاریخ خود گوید که در سال 320 هَ .ق . ابوبکر بن ابی شیخ به بغداد درگذشت و او مح...